تحریریه معماری آرل
جهان و زومتور
پیتر زومتور در کتابش « معماریاندیشی » دربارهی معماری چنین نوشته بود: «آنچه مرا تحت تأثیر قرار میدهد شیوهی دقیق و حسی استفاده از مواد است... شیوهای که میکوشد ذات اصیل مواد را آشکار کند، ذاتی که فراتر از تمام معانی فرهنگی منتقلشده قرار دارد» او معتقد است معماری وقتی معماری میشود که مواد و متریالها درست و صادقانه به کار روند : چوب و فلز و سیمان را طوری به کار ببریم که درست جوهر حقیقی خودشان را نشان دهند، نه حسی تصنعی که معمار می خواسته به زور به این متریالها بچسباند. نظرش جالب است و الحق وسوسهبرانگیز! اما بگذارید اول سوالی به ظاهر بیربط بپرسم:
آخرین بار کی بود که در یک وبسایت یا اپلیکیشن گوشی هوشمندتان، با «صداقت متریال» روبرو شدید؟ آیا اصلا حرف پیتر زومتور در دنیای دیجیتال خریداری دارد؟
مشخصا پاسخ یه «نه» بزرگ است. اما این موضوع ربطی به معماری دارد؟ بله؛ خیلی هم زیاد! امروز همهی ما ساعتها سرمان در گوشی و کامپیوتر و تلوزیون و دیگر رسانههای دیجیتال است. چند ساعت از روزمان را غرق در این وسایلیم؟ ۳ سال پیش این زمان چقدر بود؟! بله... زندگی ما با سرعت سرسامآوری در حال شیرجه به درون دنیای دیجیتال است. طولی نخواهد کشید که همهمان با عینکهای VR در خیابان به هم سلامعلیک کنیم در حالی که تخیلات فانتزیمان هم در کنارمان به دلخواهمان راه میروند. در چنین جهان غریبی، آیا جایی برای پیتر زومتور هم میماند؟!
از گذشته تا به امروز
تاریخ معماری را بخصوص در غرب که بنگریم انگار معماری همیشه در نوسانی بوده بین مادهگرایی و مادهزدایی. نه اینکه مقدار ماده کم و زیاد شده باشد، ولی شدت بروز متریال و ماده در بناها تغییر میکرده است. گاهی سنگ و آهک را همانطور که بودند صادقانه نشان میدادند، و گاهی چنان بر آنها نقش و بزک میزدند که آدمی به جای سنگ تنها میتوانست نور و رنگ را ببیند و فرم بصی را حس کند (بی آنکه به حضور سنگ و چوب و... دقتی داشته باشد). گاهی «رومانسک» سنگین و صادق، و گاهی «گوتیک» پر نور و تصویر. گاهی «رنسانس» منطقی و گاهی «باروک» شوخ و شنگ. این فنر قرنها بود که باز و بسته میشد؛ اما هر فنری را اگر زیادی بکشید، دیگر مثل قبل بسته نمیشود، ای بسا که به کلی فنریّتش را هم از دست بدهد! این همان اتفاقی است که از دههی 70 میلادی در معماری جهان دارد رخ میدهد: فنر معماری چنان به سوی مادهزدایی کشیده شده است که معادلات قدیم را بر هم زده. بعید است که دیگر به عصر مادهگرایی همچون گذشته برگردیم؛ حتی شاید چنان معادلات تغییر کنند که معنی ماده اساسا عوض شود! میپرسید مگر ممکن است؟! بله... نگاهی به معنی معماری بیاندازید.
Architecture
همی الان بروید پای گوگل و سرچ کنید Architecture. چه میبینید؟ به غیر از تعداد زیادی بنا بعضی وبسایتهایی که بالا میآیند، مربوط به علوم نرمافزاری و برنامهنویسی کامپیوتری هستند. تعجب نکنید، چند دهه است که لغت Architecture در دنیای نرمافزار به کار میرود و به حوزهی ساختار اطلاعات و ارتباطات و لینکهای بینشان اطلاق میشود. انگار قبل از اینکه معماری به سراغ دنیای دیجیتال برود، دنیای دیجیتال به سراغش آمده است! قبلا مدرنیستها سعی کرده بودند برای عصر صنعتی معماریای درخور بیافرینند. باوهاوس و کارخانهی فاگوس دو نمونهی آن بودند. حال سوال اینجاست که باوهاوس عصر دیجیتال چگونه خواهد بود؟
باوهاوسی از جنس دیجیتال
رم کولهاس در آستانهی دههی ۹۰ میلادی سعی کرد باوهاوسی دیجیتال طراحی کند : مرکز هنر و فناوری رسانهای در کالسروهه آلمان (zkm). اگر باوهاوسِ عصر صنعتی، نمایندهی تفکر کارکردی بود که ارزش را در معین بودن عملکرد و هماهنگیاش با فرم میدید، zkm این ارزش را در ارتباطات و چندرسانهای بودن میبیند. آنچه ارزش دارد شفافیت است و نحوهی ترکیب فضاها به شکلی پیچیده. «zkm عمدتا جریان است و نه دستگاهها و سیستمها، بنابراین نامادیت در بنا موج میزند». از ۴ نمای آن، یکی با دیواری پردهای فعالیتهای متنوع درونش را به نمایش میگذارد، یکی پردهای سینمایی است و یکی نمایی شیشهایست که حرکتهای عمودی افراد و امکانات الکترونیکی را نشان می دهد.
تویو ایتو حتی پا را فراتر گذاشت: در طرح کتابخانهی دانشگاه پاریس، او بنایی ارائه داد بدون هرگونه مزهی فرم و هرگونه ژست متریالی: «طرح من آنتیتز معماری یادمانی است!» طرح ایتو یک مکعب کارکردی به نظر میرسد، ولی فرقی با کار مدرنیستهای کارکردگرا دارد: او علاوه بر کارکرد، جریان انرژیای را دید که ارتباطِ میان فضاها کارکردهای یک مجموعه میتواند ایجاد کند! برای همین در میانهی کار کاملا شفاف و بیژستش، ناگهان دو بیضی سردر میآورند: نه برای کمک به کارکرد خشک عصر صنعتی، که برای کمک به جریان ارتباط بین فضایی. او فراتر از کارکرد و فرم را دید، شاید برای همین میشود کار او را یک «فرامعماری» دانست!
فرا معماری
«فرامعماری» نام کتابی است از لوئیجی پوگلیسی که درست یک سال پس از «معماریاندیشی» زومتور نوشته شد. اینبار کسی میخواهد ظهور عصر دیجیتال را نوید دهد، شاید هم هشدار! او روندی را نشان می دهد که از مرکز فرهنگی ژرژ پمپیدو آغاز شد و به کارهای کولهاس و ایتو رسید و همچنان ادامه دارد، ولی روندی پررنگتر را هم کنارش به ما نشان داد: چیزی که از پیتر آیزنمن شروع شد و به گهری و سپس زاها حدید رسید.
نقطهی اشتراک همهی اینها، تلاش برای مادهزدایی است: فرار از قواعد مرسوم ماده و تلاش برای استفاده از معماری به مثابه رسانهای تصویری که می توان با آن بازی کرد. اگر ایتو و کولهاس این کار را با ارتباطات و هدایت انرژی آنها انجام دادند، آیزنمن و حدید با بازیهای فرمی اینکار را میکردند: بازی آیزنمن در نخستین کارهایش، بازتاب مفاهیم معمارانه بر خود معماری بود، ولی به شکلی متفاوت؛ او در خانهی شمارهی ۱۰ سعی کرد نمای آگزونومتریک را که بر روی کاغذ دوبعدی معنا دارد، بر روی ماکتی در سه بعد آزمایش کند و نتایج عجیبی به دست آمد. حدید هم تلاش کرد نقاشیهای کازیمیر مالهویچ روس را که تنها صورتی دوبعدی از شکلهای خالص در هم تنیده بودند را در معماری باز بنماید. هم دستهی اول و هم دستهی دوم جهان پساماده را بازنمایی کردند، ولی میشود از دستهی دوم پرسید: «حالا که چی؟!» احتمالا پاسخ میدهند چون میتوانیم! شاید شروع هر تغییری همین سرخوشی متکبرانه است، ولی ایتو و کولهاس، نشان میدهند که میتوان این مادهزدایی را با نیازهای زمانهی دیجیتال هماهنگ ساخت، نه صرفا بازیگوشی کودکانه.
پس ماده محکوم به فراموشی است و استفادهی صادقانه از آن چیزی مربوط به گذشته؟ شاید هم نه؛ وقتی معنای معماری توانسته چنان راحت بسط پیدا کند که به دنیای ساختار داده برسد، چرا مفهوم متریال نتواند؟
«حس، زمانی پدید میآید که من موفق شوم معناهای خاص مواد معین را در بناهایم آشکار کنم». شاید باید صبر کنیم و ببینیم که در جهان فرامادی جدید، چه موادی در «فرامعماری» به کار خوهند آمد.
- آیا رنگ و شکل کمتر ماده هستند؟
- آیا ساختار ارتباطات و لینکهایی که با یک کلیک ما را از یک مکان مجای به مکانی دیگر پرت می کنند، جزو مواد معاری محسوب نمیشوند؟
- آیا اینها ذات اصیلی برای کشف شدن ندارند؟
پاسخ به این سوالات باید دغدغهی معماران جوان امروز باشد.
معماری پیتر زومتور
خانهی ۱۰ آیزنمن
ایستگاه آتشنشانی اثر زها حدید
تحریریه معماری آرل
نویسنده : شهابالدین تصدیقی | کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
منابع :
«فرامعماری» اثر لوئیجی پرستیننزا پوگلیسی، ترجمهی محمدرضا جودت و همکاران، تهران: گنج هنر، ۱۳۸۵
«معماری اندیشی» اثر پتر زومتور، ترجمهی علیرضا شلویری، تهران: حرفه هنرمند، ۱۳۹۳