مسابقه برای پروژههای ساخته شده، مسابقه برای پروژههای ساخته نشده، مسابقه برای پروژههای نیمهتمام، مسابقه برای آینده، مسابقه برای گذشته، مسابقه روی کُرهی مریخ، مسابقه زیر آب، مسابقه برای ساختمانهایی که ساخته خواهد شد، مسابقه برای ساختمانهایی که هرگز ساخته نخواهد شد، امروزه در هر مقایس و ابعادی و برای هرچیزی مسابقه برگزار میشود : از حل کردن مشکل مسکن یک قاره، تا طراحی یک المان وسط میدانی در گوشهی یک شهر ... عصر، عصرِ مسابقات معماریست. دانشجویان رزومههای خود را با مسابقات پر میکنند و دفاتر معماری اعتبار به دست میآورند. به نظر میرسد بهطور کلی، مسابقات جایگاه تاثیرگذاری در صنعت معماری پیدا کرده باشند، و بنابراین زمان مناسبی است که بپرسیم : این همه مسابقه برای چه برگزار میشود؟ چه نیازی در معماری پدیده آمده است که نیاز به این همه مسابقه دارد؟ این مسابقات چه مزایایی برای چه کسانی دارد؟ مسابقهی معماری چگونه به نفع یا ضرر معماری و معماران عمل میکند؟
مسابقات معماری چندین ویژگی دارند که آنها را بسیار جذاب و مهم کرده است :
به تازهمعماران فرصت دیده شدن میدهد؛ انحصار شرکتهای بزرگ را از پروژههای کلان برمیدارد و به تعداد بیشتری امکان حضور میدهد؛ آزادی عمل در مسابقات اجازهی بروز خلاقیتهایی که در محدودیتهای یک پروژهی واقعی شاید ممکن نبود، میدهد؛ به تبع برای یک مسئله، چندین راه حل ارائه میشود که اگر مسابقه برگزار نمیشد، هیچوقت مطرح نمیشدند؛ و رقابت بیشتر باعث نوآوری بیشتر میشود. همهی اینها ظاهرا منطقی هستند. فکر نمیکنم کسی مخالف این قضیه باشد که انحصار کاهش یابد، یا جوانترها بیشتر دیده شوند؛ تا بهحال هم ندیدهام هیچ تفکری با خلاقیت مخالفت کند.
اما این تمام روی سکه نیست. در عمل خیلی از این موارد تنها حرف مُفتند. در مسابقات بزرگ تقریبا امکانِ داوری عادلانه وجود ندارد، چراکه اساسا آنقدر وقت وجود ندارد. یک مسابقه با ده هزار شرکت کننده فرض کنید، اگر داوران سی روز کاری برای داوری وقت داشته باشند، در خوشبینانهترین حالت برای هر پروژه کمتر از دو دقیقه وقت گذاشته میشود. این یعنی تمام بداعتهای شما در پلان، صناعتهای شما در مقطع، خلاقیتهای شما در مصرف انرژی، و نوآوریهای شما در شیوهی ساخت در برابر رندر خوشگل موشگلی که روی شیت بزرگی بالای کار زدهاید، بیمعنی میشوند. زیر دو دقیقه دربارهی چه چیز یک پروژه میتوان به اطمینان رسید به جز اینکه «دوسش دارم» یا «رندر شبش به اندازهی کافی شب نیست»؟
صدها و چه بسا هزاران ساعت زحمت شما در طرفه العینی به زبالهدان میرود. این همچنین باعث میشود شرکتکنندگان و معماری به سمتی رود که به بازههای کوتاهِ گیرایی و جذابیت تمایل پیدا کند. گاهی حتی وقت داورها هم بیهوده میشود، چراکه بسیار پیش میآید که برندهی مسابقه از قبل تعیین شده باشد (نه بابا!). با در نظر داشتن همهی این موانع، اگر از آنها عبور کنید، خیلی از پروژههای برنده هیچگاه ساخته نمیشوند، یعنی آن وعدهی شهرت و دیده شدن همهاش بیمعنی میشود. ضمنا تنها راه معروفیت مسابقه نیست؛ با گسترش اینستاگرام، وبلاگها، توییتر و فیسبوک، شاید با زحمت بسیار کمتری به شهرت بسیار بیشتری برسید.
از طرف دیگر مسابقه به کارفرمایان یک پروژه تصویری دموکراتیک میبخشد -که ندارند. کارفرما که تصمیمش را پیشتر گرفته است، با برگزاری یک مسابقهی عمومی صوری، مدعی میشود تصمیمِ نهایی را در روندی شفاف و همهچیزسالار انجام داده است. در نهایت، مهمترین ضعف مسابقهی معماری این است که کار بیمزد میکنید. در کدام حرفه و تخصص دیدهاید که کسی بدون دستمزد کار کند؟ وقت زیاد دارید ولی پروژه ندارید؟ مشکلات طراحانهی اطرفتان را حل کنید، زمانتان را در یادگیری چیزهای دیگر مانند مدیریت، اقتصاد، و غیره سرمایهگذاری کنید. در شبکههای اجتماعی زمان بگذارید و خودتان را پروموت کنید. بازهم اگر وقت پیدا کردید بروید پارک، احتمال اینکه آنجا کارفرمایی با یک پروژهی واقعی پیدا کنید هم چندان کمتر از شرکت در یک مسابقه نیست.
با این همه آیا میتوان گفت مسابقات معماری هیچ ارزشی ندارند؟
تا به حال تحقیقی دربارهی تاثیر مسابقهی معماری بر شهرت یک معمار ندیدهام، اما به نظر میرسد آنقدر هم که ادعا میشود این مسابقات معروفیت به همراه نمیآورند، بهخصوص اگر جزو دو سه نفر اول نباشید؛ با این حال مسابقات معماری هم میتوانند امکاناتی برای کسب شهرت باشند. مسابقات معماری همچنین اجازه میدهند که تعداد زیادی آدم که شاید لوازم رساند حرفهایشان به دنیا را ندارند، راه حلهای خود را ارائه دهند.
از طرف دیگر مجبور کردن سازمانهای دولتی و عمومی به برگزاری مسابقه، انحصار را از مشت چند دفتر و مشاور بزرگ خارج میکند. بدین صورت معماران بیشتری میتوانند احساس تاثیرگذاری در اجتماع خود داشته باشند. شفافسازی روند مسابقه و گرایش داوران به طرحهایی که نگاه خاصی به معماری دارند، میتواند وزنهای در مقابل معماری پرزرق و برق و اینستاگرامی باشد. میدانیم که مسابقات معماری میتوانند تاثیر مهمی در رویکرد افراد (بهخصوص دانشجویان و تازه واردان به این حرفه) به معماری داشته باشد؛ چرا از این توانایی برای مقابله با معماریهای فرمال پوچ استفاده نشود و رویکردهای دیگری در شیوهی تولید معماری تبلیغ نکند؟
با برخی تغییرات نیز میتوان مسابقات را مقداری بهتر کرد:
اگر مسابقات محدودتر با داوریهای جدیتر انجام شوند، میتوانیم شاهد برنده شدن طرحهایی باشیم که به معنای واقعی بدیلی برای وضع موجود و راه حل کارآمدی برای مسئلهای حقیقی ارائه میدهند. محدودتر شدن یک مسابقه از ویژگی دربرگیرندهی آن کم میکند، اما کمبود زمان به ناچار منجر به کاهش شرکتکنندگان برای افزایش کیفیتِ مسابقه میشود. همچنین مسابقات باید به شرکتکنندگان در ازای کارشان حقوق بدهد، در این صورت کیفیتِ کارها افزایش خواهد یافت، و صدها ساعت کار بیمزد نخواهد ماند و اهمیت معماران در جامعه بیشتر شناخته میشود. کارفرمایان مجبور میشوند مسابقات خود را جدیتر بگیرند و معماران نیز آنها را جدیتر خواهند گرفت.
مسابقات معماری قطعا آن گل و بلبلی که وانمود میکنند، نیستند. آنها اگر صرفا بنگاه درآمدزایی نباشند، معمولا جایی برای اعتبارزایی برای چند داور و معمار مطرحترند. کمتر مسابقاتی را میتوان یافت که واقعن دغدغهی مشکلات جامعهی انسانی را داشته باشند. بیشتر مسابقات معتبر هم برای ساختمانهای ساخته شده است، که بسیاری از مزایایی که بالاتر گفتیم را ندارند. بسیاری از دانشجویان و تازهمعماران در این مسابقات با امیدهای بسیاری شرکت میکنند و حتی حاضرند پول هم بدهند؛
آیا این همه زمان و زحمت برای یک مسابقه ارزشش را دارد؟ آیا راههای بهتری برای کسب اعتبار و شهرت نیست؟ این همه تلاش میتواند در خیلی چیزهای دیگر سرمایهگذاری شود و نتایج به مراتب بیشتری بدهد. در هر صورت، مسابقهی معماری اگر وعدهای واهی نباشد، در بهترین حالت یکی از راههای پیشرفت در معماری است.
تجربه و نظر خود را در مورد مسابقات معماری با آرل به اشتراک بگزارید
تحریریه معماری آرلنویسنده: مسعود تقوی | دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
مطالب مشابه
همراه معماری آرل باشید