کودکی

تحقق رویاهای دوران کودکی با طراحی "کهکشان اعجاب انگیز"

تحریریه معماری آرل

استودیو Bustos مسئولیت طراحی کهکشان اعجاب انگیز (Wonder Galaxy) را به عهده داشته است. سفری به آینده که ارتباط مابین آینده پیشرو و رویاها و فانتزی های دوران کودکی را نشان می دهد. هنگامی که ما بزرگ می شویم از رویاهای دوران کودکی دور می شویم و به زندگی جدی و رسمی تن می دهیم.
با آرل در ادامه همراه باشید...

ادامه مطلب

دوران کودکی یک معمار!

تحریریه معماری آرل

همه ما در دوران کودکی شغل هایی را برگزیدیم؛ مثل پلیس: خلبان، دکتر، مهندس و هزاران شغل دیگر که همگی تک بعدی بودند. اما بعضی کودکان علاقه دارند که دو حرفه را هم زمان داشته باشند مثل "مهندسی و هنر". حال ترکیب این دو چه خواهد شد و چه کسانی به این موضوعات علاقه مند هستند؟؟؟ با ما همراه باشید...

ادامه مطلب

زندگی نامه و بیوگرافی زاها حدید

تحریریه معماری آرل

زاها حدید در سال ۱۹۵۰ در بغداد در خانواده‌ای روشنفکر و مسلمان متولد شد. او تحصیلات دوران ابتدایی را در یکی از دیرهای کاتولیک فرانسوی‌زبان بغداد سپری کرد. پس از آن، به‌سبب جوّ فرهنگی خانواده، با حمایت والدینش و روابط گسترده‌شان به آرزوی ایام کودکی‌اش تحقق بخشید و بعد از گذراندن دورة ریاضیات در دانشگاه امریکایی بیروت (۱۹۶۸ـ۱۹۷۱) به مدرسة معماری AA۱ لندن رفت و بدین ترتیب وارد دنیای مردانة معماری شد. او دربارة ایام کودکی‌اش چنین می‌گوید: «من یک عرب عراقی‌ام و هرگز نمی‌توانم روزهای زیبایی را که در وطن داشتم از ذهنم بیرون کنم. کودکی من در آنجا در میان منابع سرشار انسانی و تاریخی به رویا شبیه است. مدرسة ما لابه‌لای علفزارها و در دل طبیعتی سبز بود که امروز از آن فقط خرابه‌هایی برجاست… شهر بغداد در آن ایام پر از آدم‌های عجیب با ملیت‌ها و مذاهب مختلف بود و پرورش در این محیط پر از تجربه‌های متفاوت شانس بزرگی برای من بود.برای مشاهده کامل مقاله،با گروه معماران آرل در ادامه مطلب همراه باشید.

ادامه مطلب

خوانشی از شهر فرشی و چند شهر دیگر

نویسنده : مجید منصوررضایی

اول: کودک که بودم چهار شهر در زندگی ام وجود داشتند : فومن، شهری که همراه خانواده در آن زندگی می کردیم و معنایش برایم خانه مان بود و بس؛ رشت، شهری که در آن متولد شده بودم و همه فک و فامیل درجه‌یک آنجا بودند و معنایش برایم مادربزرگ، خاله مهین، پارک، بازی، آزادی و خوشحالی بود؛ تهران، شهری که دوستان پدر و تعدادی از فک و فامیل درجه دو در آن ساکن بودند و معنایش برایم خیابان الوند و میدان آرژانتین بود که می شد به خانم مجری مهربانی در آن نقاشی فرستاد تا ساعت شش عصرگاهان، آن را از تلویزیون نمایش دهد؛ اما شهر چهارم شهری بود که پس از آنکه با هزار شامورتی بازی، خواب بعدازظهر را می پیچاندم و خود را از رختخوابی که عزیز مادرم برایم مهیا کرده بود، می رهانیدم، در ایوان خانه شروع به ساختنش می کردم؛

ادامه مطلب

تحقق رویاهای دوران کودکی با طراحی "کهکشان اعجاب انگیز"

دوران کودکی یک معمار!

زندگی نامه و بیوگرافی زاها حدید

خوانشی از شهر فرشی و چند شهر دیگر

عضویت در گروه معماران آرل