فیلیپ جانسون (Philip Johnson)، معمار، مورخ معماری، موزهدار، گردآورنده آثار هنری و یکی از شخصیتهای برجسته معماری و طراحی قرن بیستم بوده است. فیلیپ جانسون، معمار نوآوری که آسمانخراشهای شیشهای را رواج داد و بعدها با طرحهای جسورانه و نوستالژیک پستمدرن قالبهای پیشین خویش را در هم شکست، طی ۵۰ سال، یکی از تأثیرگذارترین چهرههای معماری و طراحی آمریکا بوده است، بطوریکه بسیاری از ساختمانهای آمریکا در نیمه دوم قرن بیستم بر اساس اصول معماری بنیان نهاده شده توسط او، ساخته شدهاند.
فیلیپ جانسون در ۸ جولای ۱۹۰۶ در Cleveland اوهایو به دنیا آمد. او در سال ۱۹۳۰ موفق به دریافت مدرک B.A. فلسفه (و یا تاریخ معماری، به روایت برخی منابع) از دانشگاه هاروارد گردید. او پس از فارغالتحصیلی، دپارتمان معماری موزه هنر مدرن (MOMA) نیویورک را برای نخستین بار در سطح موزههای ایالات متحده، به منظور مطالعه و کنکاش در معماری (به عنوان یک هنر)، تأسیس نمود و مدیریت آن را طی دو دوره بر عهده گرفت: یک بار بین سالهای ۱۹۳۰ و ۱۹۳۶ و بار دیگر بین سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۴٫
در سال ۱۹۳۲، فیلیپ جانسون با همکاری هنری راسل هیچکاک (Henry-Russell Hitchcock)، مورخ معماری، نمایشگاه برجسته و تأثیرگذاری با عنوان سبک بینالمللی (The International Style) در MOMA ترتیب داد که به واسطه آن عده ی زیادی از بازدیدکنندگان آمریکایی با معماری مدرن اروپا و مدرنیستهای اروپایی از قبیل میس وندررو، والتر گروپیوس و لوکوربوزیه آشنا شدند. همچنین جانسون و هیچکاک اصول معماری مدرن را در کتابی بنام سبک بینالمللی: معماری بعد از سال ۱۹۲۲ (The International Style: Architecture since 1922) گردآوری و تدوین نمودند که این کتاب ضمن آشنا ساختن معماران آمریکایی با یک گرایش و راهکار انقلابی در طراحی، موجب شکلگیری جنبش و سبکی با همین نام در معماری معاصر جهان شد. سبک بینالمللی که مشخصه آن کاربرد مصالح مدرن از قبیل شیشه و فولاد و تأکید بر کارکرد و سازه، بجای توجه به دکوراسیون و تزیینات، است، علاوه بر اینکه معماری آمریکا را به شدت تحت تأثیر قرار داد، تا ۵۰ سال بعد، بر معماری جهان نیز حکمفرما بود. جانسون در دهه ۱۹۳۰، علاوه بر این اقدامات، از ثروت شخصیاش نیز برای پشتیبانی و ایجاد انگیزه در بسیاری از معماران مدرن که برجستهترین آنها میس وندررو بود، بهره گرفت.
فیلیپ جانسون در ۸ جولای ۱۹۰۶ در Cleveland اوهایو به دنیا آمد. او در سال ۱۹۳۰ موفق به دریافت مدرک B.A. فلسفه (و یا تاریخ معماری، به روایت برخی منابع) از دانشگاه هاروارد گردید. او پس از فارغالتحصیلی، دپارتمان معماری موزه هنر مدرن (MOMA) نیویورک را برای نخستین بار در سطح موزههای ایالات متحده، به منظور مطالعه و کنکاش در معماری (به عنوان یک هنر)، تأسیس نمود و مدیریت آن را طی دو دوره بر عهده گرفت: یک بار بین سالهای ۱۹۳۰ و ۱۹۳۶ و بار دیگر بین سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۴٫
در سال ۱۹۳۲، فیلیپ جانسون با همکاری هنری راسل هیچکاک (Henry-Russell Hitchcock)، مورخ معماری، نمایشگاه برجسته و تأثیرگذاری با عنوان سبک بینالمللی (The International Style) در MOMA ترتیب داد که به واسطه آن عده ی زیادی از بازدیدکنندگان آمریکایی با معماری مدرن اروپا و مدرنیستهای اروپایی از قبیل میس وندررو، والتر گروپیوس و لوکوربوزیه آشنا شدند. همچنین جانسون و هیچکاک اصول معماری مدرن را در کتابی بنام سبک بینالمللی: معماری بعد از سال ۱۹۲۲ (The International Style: Architecture since 1922) گردآوری و تدوین نمودند که این کتاب ضمن آشنا ساختن معماران آمریکایی با یک گرایش و راهکار انقلابی در طراحی، موجب شکلگیری جنبش و سبکی با همین نام در معماری معاصر جهان شد. سبک بینالمللی که مشخصه آن کاربرد مصالح مدرن از قبیل شیشه و فولاد و تأکید بر کارکرد و سازه، بجای توجه به دکوراسیون و تزیینات، است، علاوه بر اینکه معماری آمریکا را به شدت تحت تأثیر قرار داد، تا ۵۰ سال بعد، بر معماری جهان نیز حکمفرما بود. جانسون در دهه ۱۹۳۰، علاوه بر این اقدامات، از ثروت شخصیاش نیز برای پشتیبانی و ایجاد انگیزه در بسیاری از معماران مدرن که برجستهترین آنها میس وندررو بود، بهره گرفت.
فیلیپ جانسون در سال ۱۹۴۰ و در سن ۳۴ سالگی برای تحصیل معماری به هاروارد بازگشت و تحت نظر اساتیدی همچون مارسل بروئر و والتر گروپیوس آموزش دید. او مدرک B.Arch خود را در سال ۱۹۴۳ دریافت کرد و تا سال ۱۹۴۶ در کمبریج، ماساچوست به فعالیت حرفهای در عرصه معماری پرداخت. در این زمان بود که او به نیویورک بازگشت تا مجدداً به عنوان مدیر دپارتمان معماری در MOMA خدمت کند.
جانسون علاوه بر ترویج نظریه سبک بینالمللی، با خلق برخی از آثار مهم و به یادماندنیاش همچون خانه شیشهای (۱۹۴۹) و ساختمان سیگرام (۱۹۵۸) به شهرت و اعتبار دست یافت.
در میان ساختمانهایی که جانسون در طول زندگیاش طراحی کرد، خانه شیشهای (Glass House) که او برای خودش در New Canaan ساخت، از همه مشهورتر است. این خانه که یک تکاتاق با دیوارهای تماماً شیشه ای است، با الهام از خانه فارنزوث (Farnsworth House) میس وندررو طراحی شده و ردپای نظریات میس در این اثر کاملاً قابل مشاهده است. خانه شیشهای در سال ۱۹۸۶ به ائتلاف ملی حفاظت از آثار تاریخی (National Trust for Historic Preservation) اهدا شده و به عنوان یک میراث تاریخی توسط این نهاد نگهداری خواهد شد.
ساختمان سیگرام (Seagram Building) نیز که فیلیپ جانسون با همکاری میس وندررو، آن را طراحی نمود، از این حیث که نخستین کار جانسون در مقیاس خیلی بزرگ بود، یکی از آثار مهم او محسوب میشود.
فیلیپ جانسون از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۷ با Richard Foster کار کرد و در سال ۱۹۶۷، با John Burgee شرکتی تأسیس کرد که با آغاز بکار آن، فعالیت حرفهای جانسون وارد فاز جدیدی شد، چرا که Burgee معمار بانفوذ و مشهوری بود که میتوانست پروژههای بزرگ و پیچیدهای بگیرد. جانسون و Burgee با همکاری هم انواع مختلفی از پروژهها ـ پروژههای بلندمرتبه مهم هم در مقیاس بزرگ و هم در مقیاس کوچک ـ را گرفتند که در گذشته هیچ یک به تنهایی بطور مستمر و منظم چنین پروژههایی را کار نکرده بودند. این پروژههای مشترکاً طراحی شده ـ از مرکز IDS مینهپولیس تا کلیسای بلورین در Garden Grove، کالیفرنیا ـ نمایانگر یک گرایش مشخص و متمایز در طراحی هستند، اگرچه به آسانی نمیتوان آنها را در یکی از طبقهبندیهای مشخص جای داد. مهمترین ویژگی این ساختمانها تضاد با خط آسمان محیط اطراف و تسلط بر آن است.
جانسون در دهه هفتاد زندگیاش، بیتوجه به تجربه حرفهای زیاد و موفقی که در سبک مدرن پشت سر گذاشته بود، منتقدان و همکاران را با یک تغییر جهت ناگهانی به سمت سبک جدید پست مدرن، همگام با گروه بسیار جوانتری از معماران، شوکه کرد و توجه زیادی به خود جلب نمود. او در سال ۱۹۸۴ با درهم شکستن قطعیت برجهای شیشهای که منهتن را اشغال کرده بودند، برجی با دیوارهای گرانیتی و یک ورودی طاقدار بسیار بزرگ ۹۰ فوتی و یک سقف تجملی و تفننی که به نظر میرسید برای قطعهای از مبلمان مناسبتر باشد، برای اداره مرکزی AT&T در نیویورک طراحی کرد. در این طرح، کاربرد خشن و خودنمایانه مصالحی که واقعیتهای کارکردی یا ساختاری ساختمان را منعکس نمیکرد و نیز ترکیب عناصر طراحی صرفاً بخاطر ارزش زیباییشناسیشان، عملی بر خلاف انگارهها و اصول سبک بینالمللی بود.
طرح جانسون و Burgee برای ساختمان اداره مرکزی AT&T در نیویورک که یکی از مشهورترین کارهای مکتب پستمدرن است، با نمای سنگی و مشخصه عمدهاش، سقف ستنوری شکسته، نقطه عطفی در معماری معاصر محسوب میشود، چرا که نخستین ساختمان مهم ساخته شده بود که کاربرد سبکهای تاریخی را ـ گرایش طراحی رایج در طول تاریخ که در دوران اقتدار سبک بینالمللی به شدت مهجور مانده بود و توسط اهالی حرفه به سخره گرفته میشد ـ احیاء کرد و گفتمان معماری معاصر را، با همان میزان تأثیرگذاری که سبک بینالمللی در ۵۰ سال قبل داشت، تغییر داد. این ساختمان که در حال حاضر متعلق به شرکت سونی است، اگرچه در آن سالها مباحثات بسیاری را برانگیخت، اما موجبات رهایی معماران از سختگیریهای مدرنیسم را فراهم آورد و سایر معماران نیز جرأت پیدا کردند تا سبکهای جدیدی را مورد تجربه و آزمایش قرار دهند.
جانسون در سال ۱۹۷۸ برنده مدال طلای انجمن آمریکایی معماران (AIA)، بالاترین نشان افتخار و سپاس رشته معماری، شد و سال بعد، بخاطر موفقیتهای دوران زندگی حرفهایش، به عنوان اولین برنده جایزه معتبر معماری پریتزکر انتخاب گردید. او یک کلکسیونر حرفهای آثار هنری نیز بود و چون در خانهاش اتاقی برای نمایش این آثار نداشت، آنها را به موزه هنر مدرن اهدا کرد.
برخی از مهمترین پروژههای فیلیپ جانسون عبارتند از:
• مرکز علمی Kline ، ییل، ۱۹۶۶
Boston Public Library Addition
• بخش الحاقی کتابخانه عمومی بوستون، ۱۹۷۳
Houston School of Architecture
• مدرسه معماری هوستون، ۱۹۷۳
Bank of America / Penzoil Place
• Penzoil Place ، هوستون، ۱۹۷۶
• بانک آمریکا، هوستون، ۱۹۸۵
Thanksgiving Square
• میدان شکرگزاری، دالاس، ۱۹۷۷
General Life Insurance
• ساختمان بیمه عمر عمومی، سنت لوئیس، ۱۹۷۷
Crystal Cathedral
• کلیسای بلورین، Garden Grove ، ۱۹۸۰
PPG Headquarters
• اداره مرکزی PPG ، پیتزبورگ، ۱۹۸۴
Bank One Center
• Bank One Center ، دالاس، ۱۹۸۷
Atlantic Center
• مرکز آتلانتیک، آتلانتا، ۱۹۸۸
Sculpture
• تندیس، Cleveland ، ۱۹۹۶
با نگاهی به کارهای جانسون میتوان دریافت که آثار او در طیفی از مدرنیسم افراطی، در خانه شخصیاش، تا پستمدرنیسم، در ساختمان AT&T ، قرار میگیرند. شهرت کنونی جانسون نیز بیشتر بخاطر پشتیبانی از دو جنبش معماری است که در طول ۶۰ سال گذشته چشماندازهای شهری را عمیقاً تحت تأثیر قرار دادهاند: سبک بینالمللی، و متداولسازی مجدد کاربرد انواع متعدد سبکهای تاریخی در طراحی معماری معاصر.
فیلیپ جانسون در ابتدای کار حرفهای خویش با میس وندررو کار کرد، کسی که او را بسیار زیاد تحت تأثیر قرار داد و از او همواره به عنوان یک استاد و سازنده بزرگ یاد میکرد و به کارهای او علاقه بسیاری داشت. آثار میس وندررو طرحهایی هستند که سازه ساختمان را به صریحترین و اقتصادیترین روش ممکن به نمایش میگذارند. مطابق نظریه او، اگر ساختمانی با ستونهای فولادی برپا نگهداشته شده است، این ستونها بایستی بجای پنهان شدن در پشت سنگ یا آجر، بصورت مرئی و نمایان در ساختمان رها شوند. کار اول جانسون یعنی خانه شیشهای، تأثیرپذیری او از نظریات میس را به خوبی نشان میدهد.
جانسون بخاطر کارهایش در اوایل دهه ۱۹۵۰، زمانی که هنوز تحت تأثیر میس وندررو بود، از سوی منتقدان معماری مورد احترام و تحسین بسیار زیادی واقع شد. با اینکه از دیدگاه جانسون میس یک نابغه بود، اما او هر زمان که خواست و اراده کرد، اصول معماریاش را از مدرنیست به پستمدرنیست و حتی به ضد پستمدرنیست تغییر داد و حتی با ابراز خستگی از سنت، اعلام کرد که گرایش من واضح است؛ سنتگرایی التقاطی (eclectic traditionalism). بر این اساس است که منتقدان جانسون از او با عنوان معماری نام میبرند که بیشتر به سبک علاقه نشان میداد تا به اصول و محتوا و بر این اعتقادند که او احتمالاً بیشتر به عنوان مروج نظریهها در یادها باقی خواهد ماند تا به عنوان یک طراح.
جانسون در طراحی ساختمانهای بلندمرتبه شیک و باب روز، متخصص و خبره و یک استاد مسلم بود، بطوریکه طرحهای او در این حوزه بسیار گسترده و فراگیر هستند. برخی از ساختمانهای طراحیشده توسط او خلاصه، مجرد، ساده، و به لحاظ زیباییشناسی قوی هستند، اما در مقابل برخی از طرحهای او بخاطر توجه دقیق به زمینه، محیط و سایت، بعضاً خیلی التقاطی از آب درآمدهاند. در دنیای تجاری استقبال بسیار زیادی از کار جانسون صورت میگرفت، شاید دلیل این امر توانایی فوقالعاده او در تغییر سبک از یک پروژه به پروژه بعدی باشد، چرا که بینش و نگاه او همواره در حال تغییر بود.
جانسون علاقه فراوانی به حجمهای فضایی خلقشده با فرمهای تندیسوار و از همه مهمتر نور، هم طبیعی و هم مصنوعی، داشت. او همچنین در طرحهایش به تأثیری که آب و نور به همراه هم میتوانند در سایت داشته باشد، بهای زیادی میداد.
اگرچه پروژههای بزرگ فیلیپ جانسون همواره در معرض لبه تیز انتقاد محافظهکاران محلی و حتی معماران مطرح بوده، اما این حقیقت را نمیتوان منکر شد که او از طریق طرحها، نوشتهها و تعلیماتش، نقشی اساسی و تأثیرگذار در تعریف مبانی نظری و فرمهای بکار گرفته شده در معماری قرن بیستم، داشته است.
در ادامه برخی از پروژه های وی را مشاهده می کنید.
1.برج اداری puerta europa blue sky
طرح جانسون و Burgee برای ساختمان اداره مرکزی AT&T در نیویورک که یکی از مشهورترین کارهای مکتب پستمدرن است، با نمای سنگی و مشخصه عمدهاش، سقف ستنوری شکسته، نقطه عطفی در معماری معاصر محسوب میشود، چرا که نخستین ساختمان مهم ساخته شده بود که کاربرد سبکهای تاریخی را ـ گرایش طراحی رایج در طول تاریخ که در دوران اقتدار سبک بینالمللی به شدت مهجور مانده بود و توسط اهالی حرفه به سخره گرفته میشد ـ احیاء کرد و گفتمان معماری معاصر را، با همان میزان تأثیرگذاری که سبک بینالمللی در ۵۰ سال قبل داشت، تغییر داد. این ساختمان که در حال حاضر متعلق به شرکت سونی است، اگرچه در آن سالها مباحثات بسیاری را برانگیخت، اما موجبات رهایی معماران از سختگیریهای مدرنیسم را فراهم آورد و سایر معماران نیز جرأت پیدا کردند تا سبکهای جدیدی را مورد تجربه و آزمایش قرار دهند.
جانسون در سال ۱۹۷۸ برنده مدال طلای انجمن آمریکایی معماران (AIA)، بالاترین نشان افتخار و سپاس رشته معماری، شد و سال بعد، بخاطر موفقیتهای دوران زندگی حرفهایش، به عنوان اولین برنده جایزه معتبر معماری پریتزکر انتخاب گردید. او یک کلکسیونر حرفهای آثار هنری نیز بود و چون در خانهاش اتاقی برای نمایش این آثار نداشت، آنها را به موزه هنر مدرن اهدا کرد.
برخی از مهمترین پروژههای فیلیپ جانسون عبارتند از:
• مرکز علمی Kline ، ییل، ۱۹۶۶
Boston Public Library Addition
• بخش الحاقی کتابخانه عمومی بوستون، ۱۹۷۳
Houston School of Architecture
• مدرسه معماری هوستون، ۱۹۷۳
Bank of America / Penzoil Place
• Penzoil Place ، هوستون، ۱۹۷۶
• بانک آمریکا، هوستون، ۱۹۸۵
Thanksgiving Square
• میدان شکرگزاری، دالاس، ۱۹۷۷
General Life Insurance
• ساختمان بیمه عمر عمومی، سنت لوئیس، ۱۹۷۷
Crystal Cathedral
• کلیسای بلورین، Garden Grove ، ۱۹۸۰
PPG Headquarters
• اداره مرکزی PPG ، پیتزبورگ، ۱۹۸۴
Bank One Center
• Bank One Center ، دالاس، ۱۹۸۷
Atlantic Center
• مرکز آتلانتیک، آتلانتا، ۱۹۸۸
Sculpture
• تندیس، Cleveland ، ۱۹۹۶
با نگاهی به کارهای جانسون میتوان دریافت که آثار او در طیفی از مدرنیسم افراطی، در خانه شخصیاش، تا پستمدرنیسم، در ساختمان AT&T ، قرار میگیرند. شهرت کنونی جانسون نیز بیشتر بخاطر پشتیبانی از دو جنبش معماری است که در طول ۶۰ سال گذشته چشماندازهای شهری را عمیقاً تحت تأثیر قرار دادهاند: سبک بینالمللی، و متداولسازی مجدد کاربرد انواع متعدد سبکهای تاریخی در طراحی معماری معاصر.
فیلیپ جانسون در ابتدای کار حرفهای خویش با میس وندررو کار کرد، کسی که او را بسیار زیاد تحت تأثیر قرار داد و از او همواره به عنوان یک استاد و سازنده بزرگ یاد میکرد و به کارهای او علاقه بسیاری داشت. آثار میس وندررو طرحهایی هستند که سازه ساختمان را به صریحترین و اقتصادیترین روش ممکن به نمایش میگذارند. مطابق نظریه او، اگر ساختمانی با ستونهای فولادی برپا نگهداشته شده است، این ستونها بایستی بجای پنهان شدن در پشت سنگ یا آجر، بصورت مرئی و نمایان در ساختمان رها شوند. کار اول جانسون یعنی خانه شیشهای، تأثیرپذیری او از نظریات میس را به خوبی نشان میدهد.
جانسون بخاطر کارهایش در اوایل دهه ۱۹۵۰، زمانی که هنوز تحت تأثیر میس وندررو بود، از سوی منتقدان معماری مورد احترام و تحسین بسیار زیادی واقع شد. با اینکه از دیدگاه جانسون میس یک نابغه بود، اما او هر زمان که خواست و اراده کرد، اصول معماریاش را از مدرنیست به پستمدرنیست و حتی به ضد پستمدرنیست تغییر داد و حتی با ابراز خستگی از سنت، اعلام کرد که گرایش من واضح است؛ سنتگرایی التقاطی (eclectic traditionalism). بر این اساس است که منتقدان جانسون از او با عنوان معماری نام میبرند که بیشتر به سبک علاقه نشان میداد تا به اصول و محتوا و بر این اعتقادند که او احتمالاً بیشتر به عنوان مروج نظریهها در یادها باقی خواهد ماند تا به عنوان یک طراح.
جانسون در طراحی ساختمانهای بلندمرتبه شیک و باب روز، متخصص و خبره و یک استاد مسلم بود، بطوریکه طرحهای او در این حوزه بسیار گسترده و فراگیر هستند. برخی از ساختمانهای طراحیشده توسط او خلاصه، مجرد، ساده، و به لحاظ زیباییشناسی قوی هستند، اما در مقابل برخی از طرحهای او بخاطر توجه دقیق به زمینه، محیط و سایت، بعضاً خیلی التقاطی از آب درآمدهاند. در دنیای تجاری استقبال بسیار زیادی از کار جانسون صورت میگرفت، شاید دلیل این امر توانایی فوقالعاده او در تغییر سبک از یک پروژه به پروژه بعدی باشد، چرا که بینش و نگاه او همواره در حال تغییر بود.
جانسون علاقه فراوانی به حجمهای فضایی خلقشده با فرمهای تندیسوار و از همه مهمتر نور، هم طبیعی و هم مصنوعی، داشت. او همچنین در طرحهایش به تأثیری که آب و نور به همراه هم میتوانند در سایت داشته باشد، بهای زیادی میداد.
اگرچه پروژههای بزرگ فیلیپ جانسون همواره در معرض لبه تیز انتقاد محافظهکاران محلی و حتی معماران مطرح بوده، اما این حقیقت را نمیتوان منکر شد که او از طریق طرحها، نوشتهها و تعلیماتش، نقشی اساسی و تأثیرگذار در تعریف مبانی نظری و فرمهای بکار گرفته شده در معماری قرن بیستم، داشته است.
در ادامه برخی از پروژه های وی را مشاهده می کنید.
1.برج اداری puerta europa blue sky
2.پارک چاواز انگلستان
تحریریه معماری آرل