معماری جیبی (۱): معماری برای انزوا

تحریریه معماری آرل
چرا باید برای انزوای انسان معماری کرد؟ انزوا شاید نوعی از استراحت باشد. می‌شود در یک پول‌پارتی پرسروصدا آخر هفته را گذراند و یا در سکوت محیطی مه‌آلود و جنگلی با لیوانی قهوه. آدمیزاد گاهی از محیط پیرامونش خسته می‌شود. جایی شنیدم از روزی که انسان کشاورزی را شناخت و از زندگی آزاد کوچ‌رو به زیست یکجانشین و طبقاتی و تخصصی روی آورد، همیشه اندکی افسردگی بوده و در حسرت بازگشت به طبیعت. این حسرت حتی در روم باستان هم به چشم می‌خورد. فرار به طبیعت یکی از رایج‌ترین مدل‌های انزواطلبی انسان است؛ انگار به انزوای طبیعت فرار می‌کنیم تا کمی از هیاهوی اجتماع بیاساییم.
حالا معماری کردن برای این انزوا دیگر چه صیغه‌ایست؟! از شر تمدن به طبیعت پناه می‌بریم ولی بزرگترین نماد تمدن را با خود می‌آوریم: معماری! چرا؟ چون براستی انسان ضعیف است و از شیوه‌ی زیست اجداد خود فاصله‌ی زیادی دارد. چه می‌شود که این بزرگترین نماد تمدن، می‌تواند مأمنی برای فرار از آن بسازد؟
شفافیت: بازگشت خانه‌ی شیشه‌ای
خانه‌های شیشه‌ای فیلیپ جانسون و میس ون درروهه را یادتان هست؟ خانه‌ی آبشار فرانک لوید رایت را چطور؟ وجه مشترک همه‌ی این خانه‌ها غیر از مدرنیسم (!) یک چیز بود: همه‌شان را برای بستر طبیعت ساختند. اما معماری جهان به سوی کدامشان خواهد رفت؟ ظاهرا در مورد معماری انزوا پاسخ اولی است! جالب است: پنجره‌های بزرگ و شفافیت تبدیل به نماد معماری انزوا شده‌اند. چرا؟ پاسخ در بستر متفاوت این ابنیه نهفته است: اینها نه در بافت شهر که در دل جنگل و کوه و صحرا ساخته می‌شوند. پس شفافیت و گشاده‌رویی این ساختمان‌ها رو به طبیعت است، نه اجتماعی که از آن فرار می‌کنند.
نمونه‌ی جالب این خانه را شرکت vipp ساخته است: جعبه‌ای سیاه از فلز و شیشه که ظرف ۶ ماه  ساخته می‌شود و ظرف ۵ روز در محلش نصب. امروز تولید خانه‌های انزوا در طبیعت، همچون تولید یک کالاست: معماری منزوی تبدیل به پکیجی فلزی و شیشه‌ای شده که به مدد صنعت به سرعت ساخته می‌شود در ابعاد ۵۵ متر مربع به مشتریی تحویلش می‌دهند.

ویژگی انکارناپذیر این خانه، سکوت و سردی‌اش است، ولی به شکلی کاملا مثبت و در ارتباط با سکوت و سردی جنگل. رنگ سیاه قطعا رنگ انزواست و دوری جستن از اجتماع. نکته‌ی مهمی که باز هم ارزش تأکید دارد، بازگشت معماری به آثار جانسون و میس ون درروهه است؛ چیزی که در آن زمان هیاهوی بسیاری به پا می‌کرد، امروز بدون آنکه حواسمان باشد به آرامی و بی هیاهو در کارخانجات تولید مسکن ساخته می‌شود. البته قیمتش هم کم نیست: نیم میلیون یورو! انگار بحث فرار از اجتماع که  پیش می‌آید بعضی مشتریان حاضرند کیسه را شل بگیرند، اما بقیه چه؟

خوشبختانه نمونه‌های ارزان از زیستن در طبیعت هم وجود دارد. اگر خانه‌های انزوا و طبیعت‌گرا را نوعی بازگشت به رویه‌ی بدوی‌تر انسان و یکی شدن با طبیعت بدانیم، شاید خانه‌های شرکت Koto را بتوان الگو قرار داد: خانه‌هایی دنج و سیاه، ساخته شده از چوب. به قول بنیانگذاران شرکت «این خانه‌ها محلی برای بازگشت به زندگی بدوی نورس‌هاست». حتی نام شرکت هم گویاست: koto در زبان فنلاندی به معنی «دنج» است. همین مدل ساده و کوچک از زندگی در انزوای طبیعت، چنان تنوعی را در دل خود دارد که می‌توان با سفارش الحاقاتی، خانه را از محلی یک اتاق‌خوابه یه چهاراتاق‌خوابه تبدیل کند. لطف چنین خانه‌هایی به این است که در کنار پنجره‌های بزرگش بنشینی و در سکوت به جهان بیرون خیره شوی.

بازگشت به معماری بومی دقیقا یکی از روش‌های بازگشت انزواطلبانه به طبیعت است. در نمایشگاه House vision ژاپن در سال ۲۰۱۶، آتلیه باو-واو (Bow-Wow) با همکاری شرکت طراحی Muji به تولید اثری دست زدند که یادآوری معماری روستایی ژاپن بود و اتفاقا هدف هم دقیقا همین بود: تبدیل مردم به روستائیان دیجیتال؛ برای کمک به ترویج فرهنگ کشاورزی، این خانه‌ها با نام «تانادا تراس» (Tanada Terrace) در روستاهای ژاپن برپا می‌شدند تا مردم عادی به این روستاها بروند و ضمن دورکاری در شغل اصلی‌شان از طریق اینترنت و امکانات دیجیتال، به برداشت و درو محصول کمک کنند. شاید کسی بپرسد این چجور انزوایی است؟! بهتر است پاسخش را  از کسانی بپرسید که به  نشانه‌ی انزواطلبی به روستا و کار روستایی پناه بردند – که کم هم نیستند! خیلی جالب است که این خانه‌های روستایی ژاپنی عمیقا شبیه کوتام‌های گیلان و یا نفارهای مازندران است – شاید معماری بومی خودمان هم برای معماری انزوا جای کار داشته باشد.

ژاپنی‌های ریزنقش!

وقتی صحبت از بازگشت به طبیعت می‌شود، بسیاری به یاد معماری ژاپن می‌افتند: جایی برای وحدت انسان و طبیعت. حتی دوگانه‌ی صنعت-طبیعت در ژاپن معنای دیگری دارد، و از قضا یکی از پیشگامان صنعت پیش‌ساختگی ساختمان، همین معماری انزوا و فرار به طبیعت است. منطقی هم هست: وقتی قرار است تمام خدمات اجتماعی و رفاهی شهر را پشت سرت بگذاری و به درون طبیعت پناه ببری، چاره‌ای نداری جز آنکه تمام تکنولوژی شهری را  در بسته‌ای کوچک جمع و جور کنی. تکنولوژی جدید این اجازه را می‌دهد و ژاپنی‌ها استاد جمع و جور کردن چیزهای بزرگ‌اند!

شرکت Muji کارش را با طراحی صنعتی شروع کرد، و شاید همین باعث شده که این شرکت برای تولید خانه‌های جعبه‌ای کوچک، مناسب‌ترین باشد! علاوه بر تانادا تراس، این شرکت محصولاتی مثل خانه‌ی کوچک سیاه دارد که برخلاف نمونه‌ی گران‌قیمت vipp، تنها ۲۱۰۰۰ دلار قیمت دارد. این کلبه‌ی کوچک البته فقط ۹ متر فضای داخلی با تراسی ۳ متری دارد، ولی مگر برای انزوا در طبیعت چقدر فضا لازم دارد؟
تقطه‌ی قوت معماری برای انزوا در همین نکته نهفته است: می‌شود کشف کرد که تا چه حد می‌توان مسکن انسان را ریزتر و بهتر بگویم «جیبی»تر کرد. شرکت موجی در یک از تلاش‌هایش توانست این خانه را تا جایی کوچک کند که حتی نیاز به مجوز ساخت از دولت ژاپن نداشته باشد! اجازه بدهید جسارت کنم و بگویم معماری برای منزوی‌ها، راه را برای رهایی از نیاز به دولت هم به تدریج باز می‌کند!

منزوی‌ها معماری را به کجا می‌برند؟

«آدم منزوی به چه چیز نیاز دارد؟» قرار است کاری کنیم که روابط رسمی انسانی به سوی صفر میل کند، ولی آب و غذا و برق و... چه؟ خانه‌ی مائوری (Mauri) در هاوایی فکر اینجا را هم کرده است: این خانه را به معنی واقعی کلمه می‌توان یک خانه‌ی پایدار به لحاظ زیست محیطی دانست. به غیر از ادوات کم‌مصرفی که باعث صرفه‌جویی این خانه در نیاز به سوخت و برق و... می‌شود، پنل‌های برق خورشیدی بالای سقف این خانه برقی بیشتر از مصرف این خانه تولید می‌کنند. از طرف دیگر، این خانه بلحاظ مصرف آب خودکفاست: سقف شیب‌دار آن، آب را به چهارگوشه‌ی بام هدایت می‌کند، جایی که آب با زنجیرهایی به منبع آبی در زبقه‌ی پایین خانه هدایت می‌شود.

ناگفته پیداست که این خانه برای محیط‌های نسبتا بارانی طراحی شده است، ولی نباید از یاد برد که خانه‌ی مائوری بر اساس الگوهای بومی هاوایی ساخته شده است. آیا مناطق گرم و  خشک جهان الگوهای مخصوص به خود را تولید نکرده‌اند؟ البته که کرده‌اند! فقط باید به درستی جستجو کرد.
اما بزرگترین ثمره‌ی معماری انزوا، می‌تواند پیدا کردن راهی برای تبدیل مسکن به معماری جیبی باشد. وقتی به انزوا پناه می‌بری، باید بتوانی معماریِ متکی‌به‌نفس را اختراع کنی تا به تنهایی زندگی کنی. با توجه به ابزارهای ارتباطی فراوانی که در جهان اختراع شده‌اند، شاید این اتفاق بتواند به خلق شهری جدید بیانجامد و بخشی از معضلات زمین را به کلی حل کند. چیزی که در زمین زیاد است دقیقا خودِ «زمین» است ولی کمبود امکانات و زیرساخت‌ها، آن را ظاهرا کمیاب کرده است. خانه‌های «مائوری» و «تانادا تراس» نشان دادند که می‌شود بالقوه به زمینی وسیع‌تر اندیشید. از سوی دیگر محصولات گروه Muji به خوبی نشان داد که چنین خانه‌هایی چه ظرفیت بالایی برای ارائه‌ی مسکن جدید به جهان دارند: شاید مسکن فرزندان شما فقط ۷ مترمربع داشته باشد و باز هم به خوشی زندگی کنند.
تحریریه معماری آرل
نویسنده: شهاب‌الدین تصدیقی؛ دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

لینک مستقیم : https://www.arel.ir/fa/Pages-View-1216.html