نویسنده : گلاره عبدل زاده
تاریخ : پنجشنبه , ۱۳۹۹/۱۱/۲۳ ۱۱:۲۴
تحریریه معماری آرل
امروزه موضوع تطبیق کاربری بنا، در دنیای معماری یکی از مطرحترین موضوعاتی است که حتی توجه مسئولین دولتی و سیاسی کشورها را به خود جلب کرده است. بناهای تاریخی حائز ارزش فرهنگی، تاریخی و هنری هستند و حفاظت و مرمت این ابنیه علاوه بر زنده نگه داشتن شیوه زندگی، ساخت وساز، مصالح، گونه شناسی معماری و فرهنگ مردمی می تواند بخش عمده ای از نیازهای روز شهری و روستایی را از طريق احیا و به کارگیری مجدد این بناها تأمین کند. این عمل هزینه ها را در ابعاد مادی با بازیافت مصالح موجود در سایت و در ابعاد اجتماعی با تداوم ریتم معمول زندگی، کاهش می دهد؛ و نوعی حس “مکان” در ابعاد تاریخی و فضایی نیز پدید می آورد؛ بنابراین باززنده سازی ساختمان های تاریخی و واجد ارزش علاوه براینکه یکی از راهبردهای عملی موثر در حفاظت چنین بناهایی است؛ می تواند زمینه ساز انتقال بخشی از تجربه مرتبط با معماری گذشته به نسل حاضر و آیندگان نیز باشد.در مجموعه های تاریخی می توان با حفظ الگوهای کلی، ضمن مرمت و تأمین تأسیسات مورد نیاز و طراحی در فضاهای ضایع پیرامون بنا، خدمات مورد نیاز کار کردی بنا را برآورده ساخت. با توجه به گسترش و توسعه شهرها، احیا و بهسازی مجموعه های صنعتی یکی از مسائل مطرح در جوامع امروز است. زیرا برخی از این واحدهای صنعتی که روزگاری در خارج از فضای شهر قرار داشتند با توسعه جوامع شهری، اکنون در موقعیت مکانی مناسبی واقع شده اند و با توجه به مشکلاتی نظیر تردد، آلودگی هوا و... اینک از فعالیت خود بازمانده اند. در این گونه موارد می توان با باززنده سازی بناها علاوه بر استفاده بهینه از فضای گسترده و موقعیت مناسب مجموعه، از ویرانی و متروک ماندن آن نیز جلوگیری کرد. خانه های تاریخی نیز، همچون نگین های ارزشمندی هستند که هویت پایدار بافت شهر را شکل داده اند. از این ابنیه که نمودی از قدرت خلاقیت هنری و معماری پیشینیان ماست، می توان با تغییرات مناسب و مرمت های لازم برای استفادۀ امروزی و کاربری های نو استفاده کرده و از این طریق بر جاذبه های فرهنگی و تاریخی شهر نیز افزود. ( عالم پور رجبی، 1383،86)
نوع کاربری پیشنهادی بر کیفیت پاسخگویی بنا، روند بهسازی و احیای آن تأثیر گذار است و آنچه این امر را مهم می نماید رعایت استانداردهای مرتبط با کاربری تعریف شده جدید در بازسازی و باز طراحی بخش های مورد نیاز در بنای تاریخی مد نظر می باشد. برای تغییر کاربری یک بنا، در ابتدای امر نیازمند یافتن نیازهای هر کاربری و سپس استخراج فعالیت های کاربران درون بنا هستیم، تا بتوانیم استانداردهای طراحی متناسب با آن را تعریف نماییم. پس از آن، باید در پی یافتن برنامه فیزیکی فضایی برای هر کاربری باشیم. تا متوجه شویم هر فضایی چه مساحتی را اشغال می کند و هم اکنون نیازمند چه متراز مساحتی است. (عباس نیا تهرانی، 1394).
در سال 1378 تطبیق کاربری کارخانه چرم سازی خسروی و خانه های تاریخی تبریز شامل خانه هایی به نام های بهنام، گنجه ای زاده، قدکی، صدقیانی، معمار علی تبریزی (گوهریون)، استاد رضا معماران (جواهریان) ونجفقلی خان (غفاریان) صورت گرفت، که هم اکنون بهطور کامل مرمت و بازسازی شده و به عنوان مجموعۀ پردیس دانشگاه هنر اسلامی تبریز و دانشکده معماری و شهرسازی (مجموعۀ مقصودیه) به کار گرفته شده است.
آنچه که در بررسی تطبیق کاربری این ابنیه اهمیت دارد این است که آیا کیفیات مورد نیاز در فضاهای آموزشی و دانشگاهی و ضوابط حاکم بر این فضاها برآورده می شود؟ آیا فضاهای مذکور دارای کشش و ظرفیت تغییر کاربری به فضای دانشگاهی هستند؟ آیا معماران در این پروژه توانسته اند با تمرکز بر نیازهای جسمی و روحی انسانی، فضایی مناسب دانشجویان پی ریزی نمایند؟
واضح است که در هر دانشگاهی نیاز به توجه هر چه بیشتر به عوامل انسانی جزو مهمترین اصول و معیارهای آن فضای آموزشی است زیرا تمامی دانشگاه ها بدون استفاده از منابع انسانی، در واقع بی معنی و بی اعتبار هستند و فلسفه وجودیشان به خطر می افتد. پس، پیداست که باید به دانشجویان و کسانیکه در این فضای آموزشی مشغول علم آموزی و کار هستند، اهمیت داده و محیط را جهت استفاده بهتر و افزایش ایمنی و بهداشت با مبانی و اصول استانداردهای فضای آموزشی هماهنگ کنیم. (امیر صدقی، 1395، 11).
با بررسی دقیق پروژۀ تطبیق کاربری این دانشگاه متوجه عدم انطباق ابنیه تاریخی با کاربری آموزشی، عملکردهای تعریف شده و فضاهای اختصاص داده شده به آن که موجب می شود کاربری مورد بحث در تامین فضاهای اصلی خود در کالبد بنای تاریخی با مشکلاتی مواجه باشد، می شوید. همچنین ضوابط خاص طراحی معماری در فضاهای آموزشی در این مجموعه ها رعایت نشده است. پله ها برای فضای آموزشی غیر استاندارد می باشند و از نظر ارتفاع و عرض پله پاسخگوی تردد تعداد زیاد کاربر و افراد کم توان نیستند، ابعاد ورودی ها، راهرو ها و مسیر های دسترسی برای کاربری دانشگاه از نظر عرض، ارتفاع و تعداد کاربران نامناسب است، فضای سلف در زیر زمین نورگیری و تهویه لازم را ندارد، فضای کتابخانه و مطالعه غیر استاندارد است، چیدمان مبلمان به لحاظ نورگیری و جهت تابش نور طبیعی ناصحیح می باشد، مصالح و کف سازی ها در برابر تردد تعداد زیادی کاربر مقاومت ندارند، کمبود فضا جهت تردد و تراکم بیش از حد در کلاس های نظری مشکل زا است، نیاز به فضاهای بزرگ و کاربردی در کلاس های عملی جهت قرار گیری مناسب میزها و تردد دانشجویان و استاد وجود دارد. تمامی موارد ذکر شده می تواند در دراز مدت آثار مخربی بر بهداشت و ایمنی کاربران داشته باشد. این مشکلات تا حد زیادی قابل حل نیز نیستند زیرا در این صورت نیازمند تغییرات اساسی در بافت بنا است که آسیب جدی به آن وارد می سازد. علاوه بر این بر اثر این تغییر کاربری آسیب های بسیاری نیز به کالبد ابنیه وارد شده است که شواهدی دال بر استفاده و کاربری نامناسب می باشد. مانند بیش از حد بودن تعداد استفاده کنندگان، عدم رعایت اصول نگهداری و نگهداری نامناسب از ابنیه، به انزوا کشیده شدن این ابنیه بدلیل محدود شدن امکان بازدید از بناهای تاریخی برای افراد بازدید کننده به روزهای تعطیل، کاهش جذابیت گردشگری و عدم لذت بازدید کنندگان از فضاها بدلیل چیدمان دانشگاهی، تخریب های موجود و بسته بودن درب بعضی از اتاق ها به دلیل وجود اموال اداری، از بین رفتن روابط فضایی در دانشکده معماری و شهرسازی به علت ترکیب سه بنا زیرا حریم ها و حائل هایی که بین خانه ها بوده است به دلیل تغییر کاربری دانشکده از بین رفته و بناها با یکدیگر ادغام شده اند، از بین رفتن هویت ابنیه، ناخوانا بودن فضاها برای بازدید کنندگان به علت تغییر کاربری زیرا اکثر فضاها تبدیل به آتلیه های طراحی و ترسیم،کلاس، اتاق کنفرانس، رستوران و ... شده اند که کوچکترین سخنی از نام اصلی فضاها بر زبان نمی آید. اینجاست که این سؤال پیش می آید که این میراث با ارزش تاریخی با چنین بهره کشی بیش از ظرفیت خود چند سال دوام خواهند داشت؟
با وجود تمامی کمبود ها و مشکلات ذکر شده در تغییر کاربری این ابنیه باید توجه داشت که این امر مزایایی نیز داشته است. در بیشتر موارد بناهای تاریخی با دیوارهای آجری عظیمی محصور شده اند که از نظر حرارتی و صوتی عایق خوبی هستند. این مسئله موجب صرفه جویی در انرژی و هزینه های مصرفی خواهد بود. مصالح طبیعی مورد استفاده در این ساختمان ها مانند آجر، سنگ، چوب و شیشه محیط داخلی سالمی برای ساکنین به وجود می آورد. همچنین وجود آبنماها و استفاده از عناصر گیاهی در محوطه بر پویایی فضا و سر زندگی جداره ها افزوده است كه شايد اين روزها در كمتر فضایی چنين احساسي داشته باشيد. در محوطه دانشگاه می توانید کارهای دستی دانشجویان را ببینید. آمفی تأتر و نگارخانه جهت برگزاری فعالیت های فرهنگی و هنری نیز از فضاهای جاذب برای دانشجویان و بازدید کنندگان می باشد. بنابراین، بررسی عوامل کالبدی، عملکردی و ادراکی- معنایی و میزان رضایت دانشجویان درمی یابیم از نقاط ضعف دانشگاه هنر اسلامی تبریز به عنوان یک مرکز آموزشی عدم تطابق با معیارها و استانداردهای فضاهای آموزشی، عدم تناسب بین فرم و عملکرد و عدم توجه به طراحی داخلی دانشکده می باشد. با این حال این دانشگاه دارای ارزش های معمارانه ادراکی - معنایی می باشد که حضور در این فضا را برای دانشجویان لذت بخش می کند.
ایرادات وارده به مجموعه به دلیل طرح توسعه مجموعه در سالیان آتی تا حدودی قابل بهبود می باشد. بنابراین، معماران و برنامه ریزان شهری در طراحی این دانشگاه به ویژگی های کیفی تناسب بین فرم و عملکرد دانشکده؛ ایجاد ارزش های معمارانه؛ و ویژگی طراحی داخلی دانشکده باید توجه داشته و تأکید بیشتری بر تناسب فرمی و عملکردی، مرکزیت، فعالیت پذیری، انتظام سلسله مراتب در فضاهای عملکردی، عناصر نورگیری و امکان انجام فعالیت های فیزیکی در طراحی فضاهای آموزشی داشته باشند.
گردآورنده: گلاره عبدل زاده
منابع :
امیر صدقی، مریم. (1395). بررسی جایگاه علم ارگونومی در بناهای تاریخی با تغیرر کاربری ( نمونه موردی دنشگاه هنر اسلامی تبریز)، اولین مسابقه کنفرانس بین المللی جامع علوم مهندسی در ایران.
عالم پور، مسعود. (1383). میراث فرهنگی و گردشگری آذربایجان شرقی، انتشارات احساس.
عباس نیا تهرانی، تکامه، (1394). بررسی نحوه تغییر کاربری دانشگاه هنر اسلامی تبریز،کنفرانس بین المللی انسان، معماری، عمران و شهر، تبریز، مرکز راهبردی معماری و شهرسازی.
مطالب مشابه
X
همراه معماری آرل باشید