۰۲۱-۲۲۹۰۱۹۰۵-۶

نویسنده : تحریریه معماری آرل
تاریخ : شنبه , ۱۳۹۷/۱۲/۲۵ ۱۰:۲۱

تحریریه معماری آرل

با بچه‌ای که غذایش را نمی‌خورد باید چکار کرد؟ می‌شود آنقدر کتکش زد تا بخورد! اما احتمالا دست خودمان هم درد می‌گیرد. بچه هم که زیاد کتک بخورد، دست ما برایش عادی می‌شود. حالا کمربند لازم است! بعدش هم لابد چوب و سنگ! ولی هرچقدر هم بچه را محکم بزنی، جایی دیگر دق دلی‌اش را درمی‌آورد. پس چه کنیم که با حداقل هزینه بتوانیم بچه را وادار کنیم غذایش را بخورد؟ کمی صدای قان‌قان چطور است؟ لقمه را بمثابه‌ی هواپیما داخل دهن بچه کنیم. بجای کتک جانانه بهش بگوییم تونل را باز کند تا قطار داخل برود. یا چطور است بین او و دوستش مسابقه‌ای برگزار کنیم: «هرکی زودتر غذاش رو تموم کرد برنده‌س!» - خوشبختانه اکثر بچه‌ها با همین ترفند گول می‌خورند :)). اگر بازی می‌تواند این همه تنش را به سازش و همکاری بدل کند، چرا در شهر بیشتر بازی نکنیم؟!

«بازی‌وارسازی» کلید مشارکت شهروندان در اداره‌ی شهر و داشتن شهری بهتر است

«بازی» یکی از ایده‌های اولیه‌ی اپلیکیشن و استارتاپ «بیدود» است که اخیرا در سطح تهران رخ نموده. قبلا هم دوچرخه‌های کرایه‌ای را در شهر دیده بودیم: کیوسک‌هایشان هنوز هم در خیابان و پارک به چشم می‌خورند؛ اما هیچگاه چندان همه‌گیر نشدند. چرا؟ بخاطر ثبت نام نسبتا رسمی‌اش؟ بخاطر این‌که باید دوچرخه را سر ساعت خاصی تحویل می‌دادیم؟ یا شاید چون در آن زمان زنان سهمی از این وسایل نداشتند؟ نمی‌توانم دلیل دقیقی برای شکست آن پروژه بگویم... ولی ای بسا بتوان آن تجربه را با کمی چاشنی «بازی» به موفقیت بدل کرد. پروژه‌ی کیوسک‌های دوچرخه‌ی تهران حالتی رسمی داشت که امروز بیدود سعی می‌کند آن را جبران کند:

  • «می‌توانی هرچقدر خواستی دوچرخه‌ات را برانی! فقط بعدا پولش را پرداخت کن»
  • «حوصله‌ی کارت عضویت نداری؟ فقط تو اپلیکیشن مشخصاتتو بنویس!»
  • «حوصله‌ی برگشتن به کیوسک و ایستگاه نداری؟ هرجا خسته شدی گوشه‌ی پیاده‌رو پارکش کن»
  • «می‌خوای نزدیک‌ترین دوچرخه رو پیدا کنی؟تو اپلیکیشن بگرد»
  • «تازه! هر سفری یک امتیاز هم بهت میدیم! اگه تو پارکینگای مخصوص پارک کنی که ۳تا اضافه هم روش».
پارکینگ دوچرخه
دوچرخه

اینطوری داستان دوچرخه‌سواری عمومی در شهر از وضعیتی رسمی به یک بازی بامزه تبدیل می‌شود. امتیازهایت هم که زیاد شد می‌توانی خرج سفر کنی. و تازه از امروز بازیکنان این بازی لباس تیمی دارند: پوچرخه‌های بیدود، به شکلی متحدالشکل نارنجی‌اند و سبدی در جلوی خود دارند. اتفاقی که در پروژه‌ی بیدود می‌افتد شبیه یک بازی به نظر می‌رسد؛ ولی همین بازی می‌تواند نقطه‌ی عطفی بزرگ در شاکله‌ی تهران باشد. می‌پرسید چطور؟

زندگی اشتراکی به تهران می‌آید.

باری در متنی نوشتم که انقلاب‌ها یک‌بار سرخوشانه است و یک‌بار ضروری. بار اول به هدف آرمانی دست‌نیافتنی است و بار دوم با ابزارهایی جدید و مناسب آن آرمان را می‌جوید و می‌یابد! این‌بار IoT (اینترنت اشیاء) به کمک جامعه‌ی سوسیالیستی آمده که هرگز به طور درست محقق نشد: شاید کارهایی شبیه بیدود همانا تحقق آرمان‌های سویالیستی باشد که چندین انقلاب خشن و ترور و اعمال انهدامی نتوانست محقق سازد: مالکیت اشتراکی! خیلی مهم است که بتوانی مالکیت اشتراکی را خوشگل، تمیز و  شیک تحویل مالکش بدهی و هنوز هم اشتراکی به نظر برسد! دوچرخه‌های کرایه‌ای چند سال پیش، دقیقا وارونه‌ی همین فرمول را رفتند: مالکیت اشتراکی را به شکل نه چندان خوشگل و درجه۲ تحویل مالک دادند و تمام سعیشان را کردند که به مالک یادآوری کنند «این دوچرخه مال تو نیست! مال شهرداریه!».

استارت آپ
شهر تهران

امروز خبر می‌رسد که پروژه‌ی خودروهای اشتراکی در شهر تهران قرار است کلید بخورد. اگر قرار است کار اشتراکی، شهر اشتراکی و مالکیت اشتراکی با بازی محقق شوند، بگذار چنین باشد! وانگهی اگر لذت مالکیت فردی را از کسی می‌گیری، آن را باید با لذتی دیگر جابجا کنی: «بازی»! این اتفاق خیلی مهم است، حتی برای معماران (و یا بهتر بگویم: به ویژه برای معماران!). اگر شک دارید، توصیه می‌کنم قدری عبارات «Shared living» و «Co-living» را در وبسایت‌های معماری سرچ کنید تا بفهمید معماری‌اندیشان امروز جهان، برای مشکل مسکن چه خواب‌هایی دیده‌اند و دارند تعبیرش می‌کنند. زیست اشتراکی در راه است. اگر می‌خواهیم زیست اشتراکی‌مان بهتر از خوابگاه‌های کثیف و شلوغ دانشجویی باشد، باید فکری برای بازی‌وار کردنشان کنیم.

کاری را که انقلاب اکتبر با خون‌ریزی زیاد و استالین به زور تبعید و اعدام نتوانست انجام دهد، اپلیکیشن نارنجی‌رنگ بیدود و دیگر همتایان استارتاپی‌اش انجام خواهند داد: شهر اشتراکی خواهد شد. اما داستان به همین سادگی نیست. مگر شهر امروز آماده‌ی پذیرایی از این همه دوچرخه است؟ درست‌تر است که بگوییم «نه!». چاله‌چوله‌های پیاده‌رو پیشکش، ماشین و موتور مگر جایی هم برای بیدود می‌گذارند؟؟ هرجا هم که خواستند از ورود ماشین ممانعت کنند، چند میله‌ی یغور و فلج‌کننده وسط پیاده‌رو کشیده‌اند. در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر هم که نصف پیاده‌رو سهم پارکینگ خودروهاست! پس کجا بیدود برانیم؟ خوبیِ پروژه‌ی بیدود (و حتی سلفِ ناموفقش، دوچرخه‌های کرایه‌ای) این است که راه را برای نگرشی نو در شهر باز کردند: «شهروند دوچرخه‌ران». امروز کار به جایی رسیده که تهران یک شهردار دوچرخه‌ران دارد!
 

دوچرخه در تهران

امروز تهران حتی یک شهردار دوچرخه‌ران دارد!

مسیر دوچرخه سواری

تعبیه مسیرهای دوچرخه‌رو یک انقلاب فکری لازم دارد: که شهرووند و شهردار تهران هر دو بفهمند که با فیل هوا کردن اوضاع شهر بهبود نمی‌یابد. هردو بفهمند که شهر تهران بلحاظ ترافیکی یک شبکه‌ی اشباع است: با کشیدن پل و اتوبان قرار نیست جا بیشتر شود، فقط شهروندان از فرصت استفاده می‌کنند و محل کارشان را می‌برند دورتر. باید فرمانی دیگر بگیریم و عرصه را بر ماشین‌ها تنگ کنیم! بگذار قیمت بنزین بشود ۵۰۰۰ تومان! بگذار جای پارکینگ بشود ساعتی ۱۰۰۰۰ تومان! بگذار جرثقیل‌ها سبعانه تمام موتورهای پیاده‌رو و ماشین‌های دوبله‌پارک را بروبند. مرده باد خودرو؛ زنده باد بیدود! این تفکر انقلابی هنوز در همه جا نیفتاده است، ولی امروز از چند سال پیش بسی به این نقطه نزدیکتریم.
اما شهری که دوچرخه را با روی باز می‌پذیرد، قطعا مثل قبل نمی‌ماند. برای مثال بگویم: شاید ناگهان از سال بعد معلولین بیشتری در سطح تهران ببینید! چطور ممکن است که شهر به میمنت دوچرخه، عرصه را بر معلولین بازتر کند؟ امروز کسی برای معلولین تره هم خورد نمی‌کند. توجهی به معلولین نمی‌شود – مگر سالی در سطح دو سه شعار. هیچ معلولی نمی‌تواند بدون همراهی یک فرد سالم در شهر براحتی پرسه بزند. اما شاید بیدود اوضاع را تغییر دهد: این دوچرخه‌ها برای فعالیت در شهر نیازمند بستر مناسب‌تری هستند. چیزی که شهرداری کمر به فراهم کردنش می‌بندد. چرا می‌بندد؟ چون هم تفکر پیاده‌مدار در شهرداری در حال رشد است، و هم این اپلیکیشن بالقوه پول‌ساز است! یک شرکت استارتاپی پشت بیدود است و شهردداری هم گویا پشت پروژه است. شاید دوچرخه‌های بیدود راه‌صاف‌کن حق معلولین به شهر باشند.

دوچرخه و معلولین ممکن است پروژه‌هایی همچون بیدود آغازگر «انسانی‌تر» شدن شهر بی‌قواره‌ی تهران باشند. حق به شهر را از طریق مالکیت اشتراکی گسترش دهند، پیاده‌روها را جای بهتری برای شهروندان و حتی معلولین بکنند، خودروها را به عقب برانند و از همه واضح‌تر: دود شهر را کم کنند! اگر اهل پیاده‌روی نیستید، می توانید فواصل کوتاه شهری را با دوچرخه رکاب بزنید: هم سریع‌تر می‌رسید و هم کمی هم بازی و ورزش کرده‌اید. بجای تاکسی‌های ۲۰۰۰ تومانی (که در صورت افزایش نرخ بنزین شاید به ۴۰۰۰ تومان هم برسند!) می‌توانیم با هم رکاب بزنیم و لذت ببریم. ای بسا چند سال بعد شهروندان ورزیده‌تری در شهر تهران ببینیم :)) .

تحریریه معماری
نویسنده : شهاب‌الدین تصدیقی؛ دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

تعداد بازدید : ۱۶۳۲
نسخه چاپی :  
ارسال نظرات

نظر شما :

مطالب مشابه
ارتباط فرم و عملکرد در فرایند طراحی معماری چگونه است؟

ارتباط فرم و عملکرد در فرایند طراحی معماری چگونه است؟

  معماری و طراحی صحنه سریال بازی مرکب( Squid Game )

معماری و طراحی صحنه سریال بازی مرکب( Squid Game )

روند پیدایش معماری الگوریتمیک

روند پیدایش معماری الگوریتمیک

به بهانه روز دانشجو : دانشجویان معماری از گذشته تا حال!

به بهانه روز دانشجو : دانشجویان معماری از گذشته تا حال!

رنسانس، تولدی مجدد

رنسانس، تولدی مجدد

افرایش 10درصدی معماران نسبت به یک دهه گذشته چه تاثیری بر روی این حرفه می گذارد؟

افرایش 10درصدی معماران نسبت به یک دهه گذشته چه تاثیری بر روی این حرفه می گذارد؟

مشاوره معماری

برای داشتن فضای کارآمد و زیبا می توانید از مشاوره متخصصین آرل بهرمند شوید

02122901905
مهندسین مشاور معماری
کاردستی با وسایل دور ریختنی
شرکت طراحی دکوراسیون اداری 
طراحی و اجرای فروشگاه زنجیره ای

عضویت در گروه معماران آرل

بعد از ثبت ایمیل ، حتما از طریق لینک فعال سازی ، عضویت خود را فعال کنید.


طراحی و ساخت ویلا
بازسازی ساختمان
اخذ تاییدیه کمیته نما 
طراحی داخلی مطب
تماس با گروه معماران آرل
: تهران ، نیاوران، سه راه یاسر،ساختمان آوا 2،
پلاک 250، طبقه 3، واحد 34
تلفن  :  ۶-۲۲۹۰۱۹۰۵-۰۲۱ 
فکس :    ۲۲۹۰۱۹۰۷-۰۲۱
ایمیل: info@arel.ir