نویسنده : تحریریه معماری آرل
تاریخ : سه شنبه , ۱۳۹۶/۰۵/۱۰ ۱۶:۰۲
تحریریه معماری آرل
زمانی که یک تاکسی از فرودگاه امام خمینی می گیرید به سمت شهر حرکت می کنید، نمی توانیم نگاهمان را از ناموزونی و پراکندگی ساختمان هایی که در مسیر ما قرار گرفته اند برداریم. چیدمانی از بلوک های بتنی ناهماهنگ که به صورت تصادفی در کنار هم توزیع شده اند و مجموعه ای ناسازگار از متریال و برنامه جامع شهری را به نمایش گذاشته اند. این ترکیبات معماری تفاوتی به قاعده یک دنیا با بنایی مانند مسجد شیخ لطف الله دارد که جلد سفر راهنمای ما به ایران و معماری ایرانی به شمار می رود. محمد رضا کارفر عنوان کرده که "مشاهدات من در مورد معماری ایران مانند بسیاری از کشورهای دیگر است و به طور قطع معماری ایران هم مانند تمام کشورها دارای تغییرات گسترده ای بوده است. اکنون ما در زمانه ای زندگی می کنیم که همه چیز به صورت انبوه تولید می شود و به طور مکرر از این تولیدات در حال استفاده هستیم، اما هیچ خاطره ای در تولیدات ما وجود ندارد. مطمئناً این احساس تعلق در حال از بین رفتن است. شاهد هستیم که یک خانه 40، 50 یا 200 ساله به راحتی تخریب می شود و جای آن یا یک ساختمان 4 یا 5 طبقه نوساز عوض می شود، و پس از گذشت 5 سال آن ساختمان چند طبقه هم تخریب می شوند."با آرل در ادامه همراه باشید...
قصد ما از گفتن جملات بالا این نیست که بگوییم ایران صرفاً به عنوان یک نمایشگاه با ساختمان های کاشی کاری شده زیبا برای توریست ها باشد، اما به رغم حفاظت از سایت های تاریخی متعدد در گوشه و کنار ایران این ترس وجود دارد که خاطرات فضای عمومی شهر و بافت آن در حال محو شدن می باشد. همین حالا این کم توجهی به ویژگی های مهم معماری ایرانی گذشته به طور زیادی قابل مشاهده است. همانطور که رضا کارفر عنوان کرده که این موضوع در ایران از اهمیت زیادی برخوردار می باشد و این مشکل صرفاً مختص ایران نیست. در نتیجه ایران می تواند یک الگوی مطالعاتی گسترده درباره این موضوع را به عنوان یک راه حل برای کشورهای اطراف و سایر نقاط جهان ارائه دهد.
زاینده رود که به عنوان عاملی طبیعی در شکل گیری شهر اصفهان نقش داشته و عملاً شهر اصفهان در اطراف این رود متولد شده، دیگر نقش یک رود را ندارد که زمانی شریان حیات شهر به شمار می رفته است. خاطراتی اعم از محل ملاقات دوستان کنار رودخانه و گذاشتن پاهای خود درون آب که برای نسل جوان های قدیمی وجود ندارد. اکنون زاینده رود برای آنها بستر یک زمین خشک دیگر در بافت شهری است. دنیا همواره در حال تغییرات بوده و نمی توان از این امر اجتناب کرد. اما مکان های جدید همیشه جایی برای خاطرات نو و پویای خود پیدا می کنند. با این حال مشکل اصلی ساختارهای معماری ایرانی همیشه در ایجاد تعادل بین آنچه که بوده، هست و خواهد بود دنبال می شود تا از تخریب دانش و خرد جمعی بالقوه جلوگیری کند. اکنون این مسئله هائز اهمیت است که درک خود از این مسئله را به نسل آینده منتقل کنیم.
امروزه سرعت ساخت و ساز در جهان بی سابقه است. این معضل در مورد ایران هم صادق می باشد. جایی که ساختمان ها بدون دادن زمانی برای ثبت یا حس تعلق خراب می شوند و سپس جایشان با بنایی تازه عوض می شود. معماری در کنار چیزهای دیگر فرآیندی فراتر از یک ساختمان فیزیکی به شمار می رود. این مشکلی است که کارفر آن را در محو شدن خاطرات تأثیرگذار می داند، در شرایطی که وی کاملاً به معماری سنتی و تأثیرات آن واقف است. برداشت کارفر از معماری سنتی ایران مانند یک سفر است که در این سفر در حال یادگیری از استادان بنا و معمار هستیم تا تجربه ها، خاطرات و تعلق خاطر آنان از فضای سنتی جدید به کارفرما منتقل کند. متاسفانه سبک زندگی امروزه ما با سرعت زیاد در معماری هم منعکس شده است: بی حوصلگی. با غذاهای آماده (فست فود) و حمل و نقل سریع، تصمیم گیری های آنی رخ می دهد و این روند در معماری هم تأثیر می گذارد.
برخی ممکن است دلیل سرعت تقاضا را بخشی از سازگاری ما با عادت های زندگی معاصر تلقی کنند، هرچند راهی که معماری پرسرعت در پیش گرفته به قیمت اصالت ساختمان تمام شده است. در حال حاظر ما سقف کاذب را به عنوان یک المان ساختمانی مورد استفاده قرار می دهیم که به ما دروغ می گوید. زمانی که روی تخت خود خوابیده ایم در حال مشاهده یک دروغ بالای سر خود هستیم. ما خودمان را فریب داده ایم و با حقیقت رودررو نشده ایم. چنین اکراهی برای مقابله با معماری صادقانه یا حقیقی دارای پیامد هایی بیشتر نسبت به موضوع زیبایی شناختی است. روند فوق مردم را از محیط اطراف و تاریخ فرایند شکل گیری یک ساختمان بیگانه می کند.
این فرایند شتاب زده معماری با تولید انبوه و ورود میزان زیادی اطلاعات همراه شده است که ما را به رویارویی با عوامل گیج کننده ای وادار ساخته است. همانطور که کارفر تأیید کرده نتیجه این سردرگمی ارزش هایی است که باید به نسل جدید و افرادی که میراث دار معماری ایران هستند منتقل گردد. همچنین کارفر افزوده: "من احساس می کنم که پتانسیل زیادی در ما وجود دارد و کارهای زیادی باید انجام دهیم. ایران بخاطر معماری اش بسیار مشهور بوده و می بایست حساسیت بیشتری در مورد آن صرف شود.
یکی از مهم ترین اقداماتی که باید در مورد مسائل فوق قرار گیرد یافتن جوابی برای ساخت و ساز دروغین در برابر ساخت و ساز صادقانه می باشد. کارفر اظهار داشته چیزی در روند معماری ایران اختلال ایجاد می کند، ولی ما هنوز نمی دانیم مشکل در کجا نهفته است. اکنون در زمانه بارگزاری و تعاریف زیادی از اطلاعات قرار داریم، و اکنون آنچه واقعا ضرورت دارد و دوباره تعریف شود، خود "مشکل معماری" است. امروزه در قرن 21 معماری خود به عنوان پدیده معرفی می شود. ما وارد دوره جدیدی از معماری شدیم و من کاملاً این موضوع را باور دارم. اگر در مورد معماری در زمانه خود تفکر و تعمق نداشته باشیم دوباره شگفت زده خواهیم شد. به عبارت دیگر دوراهی اصلی در مشکل معماری این موضوع است که خود مشکل شناسایی نشده است، و بدون شناسایی صورت سوال قادر به حل معضل نخواهیم بود. لازم است که مردم پرسش های جدیدی مطرح کنند. ما نسلی از مردم هستیم که فکر می کنیم باید کاری را انجام دهیم که دیگران انجام می دهند.
برای شروع می توان این سوال را مطرح کرد: چه عاملی یک معمار ایرانی را تعریف می کند؟
این همان موضوعی است که کارفر در سفر به خارج از کشور با آن مواجه شده است. اینکه به عنوان یک فرد متولد ایران در رشته معماری تحصیلات داشته و این شرایط وی با به طور خودکار یک معماری ایرانی تبدیل نمی کند. این عنوان با درک عمیق موضوعی غنی تری معنادار می شود و آن این است که من به عنوان یک معماری ایرانی توسط یکی از دوستانم معرفی شده ام. شاید من به اصطلاح معمار نامیده می شوم چون در رشته معماری مطالعه و تحصیلات داشته ام، اما هنوز یک معماری ایرانی به شما نمی روم. همین پدیده به عنوان یک مشکل غیر قابل درک برای من تبدیل شد: اینکه معمار ایرانی چه کسی است و معمار ایرانی به چه معناست؟ یکی از تحقیقات کارفر درباره درک فرهنگ، تاریخ و مردمی بوده که با این موضوع کار می کنند و وی اعتقاد دارد به عاملی که یک معمار ایرانی را می سازد نزدیک شده است. گرفتن ارزش هایی که از فرهنگی کهن نشأت می گیرد، در تکامل بین المللی شدن زندگی ما تأثیر به سزایی دارد. اما خارج کردن یک مجموعه جمعی از اشتباهی که نمی داند در کجا نهفته یا اینکه چه مقدار از ارزش های ایرانی در چه قسمت از عمق جامعه نهفته، آنها را گیج می کند.
در زمینه هایی مانند معماری وقتی بعد تئوری و عملی به یک اندازه در تحقق یک پروژه اهمیت داشته باشند، بحث و گفتگو و پرسش تفاوت زیادی در روند پیشرفت ایده ندارد و کافی نیست. این ایده گاهی اوقات می تواند یک عنصر مفهومی باشد، بخصوص هنگامی که این ایده به بحث گذاشته می شود. ولی قبل از عمل به آن ایده تنها قدم اول برداشته می شود. انتقاد کارفر به این مسئله معطوف می شود که رابطه ناموزون بین بحث و عمل به آموزش و پرورش هم تأثیر گذاشته است. متاسفانه مسئله ای که در مدارس ما تدریس می شود این است که چه تصمیمی می خواهیم بگیریم، می خواهیم خلاق باشیم یا به چه موضوعی فکر می کنیم. چه اتفاقی می افتد اگر نفس خود را دور بیاندازیم و معماری حقیقی را انجام دهیم؟
زمانی که صحبت از اصول و ارزش های طراحی باشد، جامعه مدرسان ایرانی یکی از جوامع و منابع عظیم این بخش به شمار می رود که مهارت های علمی را در خود نهفته است. ولی با این اوصاف مانند بسیاری از کشورهای دنیا مهاجرت به سمت پایتخت و رشد جوامع شهرنشین باعث فراموشی رشد صنایع هنری در روستاها شده است. اگرچه صحبت کردن آسان تر از عمل کردن است، کارفر روشی را برای آشکار ساختن ارزش های متنوع در جای جای ایران و تمرکززدایی از شهر و یافتن معماری جایگزین با حضور داشتن در شرایط، نواحی و مشکلات متفاوت پیشنهاد می دهد. به عبارت دیگر اگر معمارن علاقه دارند که آنچه در سایر نقاط نهفته است را درک کنند، باید از دیوارهای تهران بیرون بیایند.
این روش درک "مشکل معماری" در میان روایت شخصی از تاریخ و فرهنگ، غنیمتی را نشان می دهد که نمیتوان آن را دست کم گرفت. مانند زاینده رود اهمیت فضای عمومی برای تعاملات میان مردم اصفهان درک نشد تا زمانی که کاملاً از بین رفت. این موضوع واضح است که دولت و عموم از ارزش های این کاربرد آگاه نبودند. کارفر عنوان داشته که اگر ارزش های جامعه فراموش شود آن جامعه خواهد مرد، پس یکی از ارزش های جامعه میراث شهری است. این همان جایی است که افراد جوان جامعه دارای یک مزیت مهم هستند. افراد جوان ایرانی هنوز به مکان هایی دسترسی دارند که خاطرات خود را آنجا ثبت کرده و می توانند دوباره ثبت کنند. خواه ناخواه این مسئولیت آن هاست که این دانش را به روز نگه دارند، اما خود این سوال قسمتی از فهم مسئله و رسیدن به راه حل می باشد. کارفر این موضوع را مسئولیت خود می داند که می تواند ارزش های قدیمی را با نیازهای مردم امروز ادغام کند.
ارزیابی ارزش های یک شخص به عنوان یک فرد معمار در بستر جامعه می تواند یه دلایل زیادی سخت یا گیج کننده باشد. دقیقاً مانند مشکلات ناشناخته و یا پارامترهای نامشخص مسئولیت های حرفه ای یک شخص. همانطور هیروشی سامبوشی، در یک سخنرانی در کپنهاگ گفت: معماری نامه ای به آینده است. پس زمانی که فرزندان ما در فضای آینده گام برمی دارند چه چیزی را به عنوان میراث خود می بینند؟ ما چه چیزی را در قبال سهم خود برایشان آرزو می کنیم؟ ایران و معماران ایرانی در پرسیدن این سوالات تنها نیستند، پس در رسیدن به پاسخ هم نباید تنها باشند. پیامی که کارفر درباره ایران ابلاغ کرده چنین است: "حتی اگر قادر به درک شرایط باشیم، اگر مشکلات و ارزش هایمان را درک کنیم، تا زمانی که اقدامی در موردشان صورت نگیرد تأثیری برای ما نخواهد داشت". شاید پیام بزرگ تر برای معماران نوپا این است که هنگام تصمیم گیری برای شروع یک پروژه باید مسئولیت های خود را نسبت به گذشته، حال و آینده مورد بررسی قرار دهند و درباره ی آن سوال کنند. مطمئنا نامه های ما به آینده همانند گذشتگان ما زیبا و ارزشمند خواهد بود.
تحریریه معماری آرل
نوبسنده: Ariana Zilliacus
مترجم: مهرداد نجیب زاده
منبع: archdaily.com
مطالب مشابه
X
همراه معماری آرل باشید