نویسنده : تحریریه معماری آرل
تاریخ : چهارشنبه , ۱۳۹۵/۰۲/۲۹ ۰۷:۰۷
گردآورنده: پروانه شاه سوار
گروه آرل در چهارشنبه های گالری گردی به بررسی و معرفی برخی از نمایشگاه های هنری می پردازد. این هفته قصد داریم شما را با نمایشگاه انفرادی ملکه نایینی، نمایشگاه اوت آو کانتکست، نمایشگاه در کوره راههای ابری آشنا کنیم. در ادامه با آرل همراه باشید...1-نمایشگاه انفرادی ملکه نایینی
باقى مانده ها از گذشته: باگذار از كوچه پس كوچه هاى گذشته در شهرش شما را همراه می برد. همه آن نشانه ها در خاطراتش زنده می شود، اما بازىبايى و هنرمندانه حس غرىبى مىدهد .....شاید هم می خواهد بگوید ،من این شهر قدیمى را خوب می شناسم اما این شهر مرا نمی شناسد.
دیوهاى مسافر: هنرمندبا الهام از گذشته و خاطراتش نقشهاى می افرىندكه در پس هر نقشى معانى بسیار نهفته و بیننده در ظرف فكرى خود انرا تعبیر و تفسیر می كند.
او مفاهیم را به مخاطبانش تحمیل نمی كند، اىنست كه تحسین برانگیز است.
2-اوت آو کانتکست
مسئلهی این مجموعه سیاست است. اما نه سیاست رهاییبخش، بلکه از سیاست قدرت میگوید. این مجموعه با نگاهی مطلقا انتقادی سعی در رویارویی با آن بخش از سیاست را دارد که سراسر هستی انسانی را هدف گرفته. و مجدانه سعی در نابودی انسانیت دارد. گویی با واقعیت یکهای طرفیم که تمامی مسیرها را در جهت جهانیسازی اقتصادی و به طبع آن جهانیسازی هنری و … بر میگرداند. واضح است که در یک مجموعه به تمامی ابعاد آن نمیتوان پرداخت. بدین ترتیب این مجموعه تمرکز خود را بر نحوه استعمار سوژه توسط سیاست قدرت نهاده. و از آنجایی میگوید که سیاست قدرت با زیرکی و در ظاهری کاملا شیک ! اعمال خشونت میکند، سوژهها را از جوهر خود خالی میکند، هویتها را تغییر میدهد، مدام در حال حمله به وحدت ارگانیک مقولات است، از همه چیز مراقبت میکند و مکررا چیزهایی را به جای حقیقت مینشاند، تبلیغشان میکند و در نهایت چنان رسمیتی به آنها میبخشد که هر گونه نگاه انتقادی به آنها به سرعت متهم به ارتجاع و عقبگرد میشود. مکانیزم پیچیدهای که بودنش را وامدار ایجاد بحران است …
نگارههای ایرانی تصاویری در ابعاد بسیار کوچکاند، که عموم آنها با ترکیببندیهایی بسیار شلوغ وحدت بینظیری از تجربه تصویری را برای مخاطب به ارمغان میآورند. عموما روایتگر داستانی هستند خارج از خود ، یعنی وابسته به متنی دیگرند، بینهایت لطیف و شاعرانهاند ،حتی آنجا که خشنترین صحنهها را روایت میکنند، بسته به دورههای مختلف مشخصات سبکشناختی خاص خود را دارند. عناصر عموما کمالیافته اند، تاکید بر جزئیات ویژگی آنهاست، پرسپکتیو خود را دارند و…. درباره نگارههای ایرانی میتوان ساعتها سخن گفت و سالها تحقیق کرد…
من در این مجموعه به سراغ تمامی عناصر نگارههای ایرانی رفتهام، به استثنای طبیعتهای نگارهها. در اولین مرحله از اعمال خشونت ، تکهای از آنها را بریدهام و از بسترش خارج کردهام ، سپس آنها را بزرگ کردهام، بارها بزرگتر از اندازه واقعیشان، یعنی به نوعی آنها را آگراندیسمان کردهام، به گونهای که انگار آنها را زیر میکروسکوپ میبینیم ! انگار روی آنها زوم شده است. انگار آنها سوژه مراقبتاند. در مرحله بعد دریافتم که دیگر زیباییشناسی درون آنها کافی نیست! و تصمیم گرفتم که زیباییشناسی جدیدی را وارد آنها بکنم و طبیعت پیرامونشان را که در نسخههای اصلی به شایستگی بستر مناسبی برای فیگورها بودند به درونشان ریختم و حتی به آنها ایده هم دادهام! حتی جنس تکنیکال برخورد با نقاشی را نیز تغییر دادهام و تکنیک را به سمتی بردهام که میخواستم .
در نهایت تصاویری میبینیم که تنها یادآور نقاشی ایرانیاند، حتی در مواردی اغواگری بیشتری دارند در ظاهر خود بسندهاند! اما در حقیقت اشیا جدیدی هستند که از جوهر خود خالی شدهاند و سرگشته روی دیوارهای سفید بستری را تجربه میکنند که به آن تعلق ندارند.
شیوهی این نمایش حرکت در مسیری است که به گونهای متناقضنما از هنر جانمایهای را استخراج نماید که استتیک هنر را با توان بالقوه رهاییبخشی که در سیاست نهفته است، همکلام نماید. و با اعتراف به ایستادن در درون مرزهای قدرت به افقهای رهاییبخشی و آزادگی بنگرد.
3- در کوره راههای ابری
از ژان ژنه آموختم که هنر عرصهی پژوهش وتجربه مرارت است.
عرصهی هنر برای من، عرصهی پژوهش است که در آن با دور نگه داشتن خود از جریان اصلی هنر و شهرت و بازار، ریشههای بینش و نگاه خود را محکم مینمایم. بدین ترتیب مهمترین هدف این نمایش ایجاد امکان گفتوگو و به اشتراک گذاشتن ایدهها با مخاطبینم خواهد بود.
آثار ارائه شده در این نمایش، بخش دوم از سه گانهای با موضوع کلی طبیعت و متمرکز بر جریان رومانتیسیسم است. در مجموعه اول که اغلب در نمایشهای گروهی ارائه داده شد، بیشتر انرژی خود را صرف مطالعه آثار ویلیام ترنر و پیوند آن با مسائل اجتماعی و سیاسی روز کرده بودم.
در مجموعه حاضر، با مطالعهی آثار فردریش و مجموعهی طبیعتهای گرهارد ریشتر در جستوجوی پاسخی برای این سوال هستم که چه عنصری در طبیعت وجود دارد که از هنرمندی مهم در قرن نوزده تا یکی از مهمترین هنرمندان معاصر دنیا چنین مستقیم و بی واسطه به سراغ آن می روند؟ و اینکه جایگاه نگاه عموما از بالای فردریش تا نگاه هراسآلود و از پایین ریشتر در مواجهه با طبیعت چگونه متعین میشود و اختلاف پرسپکتیو نگاه در منظرهسازی غربی بر چه بنیانهایی استوار است؟ در نهایت اینکه وجود انسان در آثار فردریش و بالعکس آن در آثار ریشتر بر چه منطقی استوار است؟
بدیهیست که نزدیکی و خوانش این آثار تاثیرات گاها بیواسطهای بر کارهایم نهاده که سعی کردهام از طریق تجربه تکنیکی، خود را به تجربهی آنها نزدیک نمایم. چرا که معتقدم تنها راه پژوهش واقعی سهیم شدن در تجربه سوژهی مورد مطالعه است.
در نهایت با در آمیختن این نکات با ایدهی خودم این مجموعه را آماده نمایش کردم. ایده ی کلی به اختصار و شامل بررسی روابط زیبایی در تصویر و امکان تجربهی واقعی آن در زندگی روزمره بود و نگاهم به طبیعتی بود که هم بینهایت زیباست و هم بینهایت خشن. چیزی شبیه همین زندگیای که هر روز آن را نفس می کشیم. چیزی میان این و آن. چیزی بین بودن و امکان تجربهی نبودن…
در مجموعهی بعدی که آخرین بخش این سه گانه خواهد بود افقهای دیگری از طبیعت را در نظر دارم که با زندگی روزمره و فرهنگ در آمیخته خواهند بود.
میلاد جهانگیری
تحریریه معماری آرل
گردآورنده: پروانه شاه سوار
منبع: galleryinfo
tiwall
مطالب مشابه
X
همراه معماری آرل باشید