یکی از تغییر رویکردهای مدیریت شهری تهران در سالهای اخیر، توجه به سیاست پیاده محوری و در دستور کار قرار گرفتن آن در برخی سازمانها از جمله سازمان زیباسازی است.
موفقیت نسبی تجربه پیاده راه سپهسالار (بازارکفش) و میدان 15 خرداد (بازار بزرگ) و دریافت بازخورد مثبت و رضایت بخش از شهروندان، مدیریت شهری را در استمرار این سیاست تا برگزاری همایش "زندگی پیاده در شهر" و شخص شهردار را در حمایت از پروژه های از این قبیل مصمم تر ساخت.
در ادامه این روند، یکی از پروژههای در دست اجرا، پیاده راه 17 شهریور حد فاصل میدان شهدا تا میدان امام حسین است. در اینکه وضع موجود این میادین و معابر به عنوان یکی از مراکز و هسته های مهم پایتخت نیاز به اصلاح و ساماندهی داشته، شکی نیست. اما به نظر می رسد انتخاب این سیاست و نحوه اجرای آن از جانب بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان مورد سوال است.
پیاده راه سازی اقدامی در حمایت از حقوق شهروندان و اولویت زندگی پیاده است. اما عدم رعایت شاخص های یک پیاده راه موفق و سنجیده شده میتواند به تضییع حقوق شهروندان و حتی مرگ شهر در آن محدوده بیانجامد:
1.مکانیابی پیاده راه با توجه به نیاز شهروندان و عملکردهای شاخص شهری یکی از این معیارهاست. کدامیک از کاربری های مهم در وضع موجود این محدوده نیاز به پیاده راه را گوشزد میکردند؟
2.از دیگر معیارها رعایت فواصل متعارف برای پیاده روی و دسترس پذیری طول مسیر است. با حذف کامل سواره و بدون تسهیلات حمل و نقل عمومی همسطح چگونه میتوان انتظار حفظ رونق یک پیاده راه به طول 1200 متر را با شیب شمالی-جنوبی در تهران داشت؟
3.آیا خرید یکباره بخش عظیمی از بافت ریزدانه مجاور و طراحی چندین دانه درشت شهری که عملکردی مناسبتی و آیینی و فعالیتی موسمی و غیر مستمر دارند (مسجد، تکیه و ...)، در راستای تقویت تنوع زندگی شهر است؟
4.روند تغییر صنف عمده واحدهای تجاری محدوده (نمایشگاه اتومبیل و موتورسیکلت به داروخانه و ...) از اولین پیآمدهای این اقدام پس از قطع جریان سواره است. به استناد تجارب مشابه دنیا و پیشبینی کارشناسان، تغییر کاربری ها، نوسازی ها و جابجایی ساکنان و بافت محلی و قدیمی در دراز مدت تحت تاثیر این پروژه به این محدوده تحمیل خواهد شد و درونزا محسوب نمیشود. چنین تغییراتی (حتی اگر برپایه مطالعاتی کلان و همه جانبه به عنوان راه حلی برای تمامی معضلات محدوده تشخیص داده شده باشد) می بایست با جذب مشارکت مردم و در دراز مدت و با مهیا کردن بستر تغییرات صورت پذیرد. چراکه باور به موجودیت شهر به عنوان یک کل شکل یافته از اجزایی پویا و حائز نقش، دوران اقداماتی فرمایشی، ضربتی و یکسویه را سرآورده است.
نگرانی جامعه متخصص از وارونه شدن نتایج اجرای سیاست پیاده محوری به شکلی افراطی و بدون رعایت ضوابط و ملاحظاتی از قبیل مکانیابی است. در اینصورت پیش از آنکه شهر و شهروندان از مواهب اتخاذ این رویکرد بهره مند شوند، مدیریت شهر، ناهنجاریها و معضلات جدید اقدامات غیرکارشناسی را شاهدی بر ناکارآمدی باور به حقانیت زندگی پیاده دانسته و گام بعدی را به صورت حرکتی تفریطی موجب شود.
منبع: نظرآنلاین- مونا لواسانی