تحریریه معماری آرل
تصويري که سينما از آينده ارائه ميکند، چگونه تصويري است؟ معماري سازهها و ساختمانها در فيلمهاي آيندهنگر بر چه اساسي شکل گرفتهاند و...؟ اين سوالي است که نويسنده در مواجهه با آن دو تفسير تکنولوژيکي و فلسفي از رويکرد سينماي آيندهنگر به آينده بهدست داده؛ آينده حيرتانگيزي که «اوج دوران کثرت است و لحظهاي فراخواهد رسيد که تکثر پستمدرن بالاخره در آغاز راه معکوس خود قرار خواهد گرفت». همراه گروه معماری آرل باشید.
برخلاف يادداشتهاي گذشته که به منظر يکي از فيلمسازان ميپرداختم، نگاهي به بخشي از تئوريهاي موجود در عرصه سينما خواهم انداخت که قرابتي با معماري و نقش سازهها در آينده جهان دارند. براي همين منظور ابتدا به طرح واژه آپوکاليپس يا آخرالزمان ميپردازم. اين واژه که عمري چندان طولاني در عرصه هنر ندارد و شايد نخستين ريشههاي خود را پس از انقلاب مي 1968 فرانسه و طي مسير تبعات اين جنبش، در تن هنرهاي مختلف دوانده است، اين روزها به اشکال گوناگون در حيطه سينما مورد بررسي قرار ميگيرد. يعني هم از منظر مولفان - فيلمسازان و هم از منظر منتقدان - تحليلگران عرصه سينما و البته علوم انساني واژه مهمي تلقي ميشود که مناظر گوناگون الهي و غيرالهي را به خود مشغول کرده است. واژه آخرالزمان زماني به هنر رخنه کرد که آدمها به اين سوال رسيدند که «تکنولوژي با ميزان پيشرفت غيرقابل مهار خود، در آينده بشر چه اهدافي را ايجاد خواهد کرد يا چه اهدافي را تغيير خواهد داد؟ آيا بشر خواهد توانست تکنولوژي را که خود سازنده و توليدکننده آن بوده مهار کند يا تکنولوژي بهمثابه کودکي طغيانگر بهمحض بلوغ، ابتدا خود انسان را در گرو اميالش خواهد گرفت؟» در اين ميان رويکردهايي ديني در ميان مذاهب گوناگون شروع به تعاطي افکار با اين واژه کردند و رويکردهاي مذهبي بهدليل بحث وعده حضور منجي در نهايت عمر تکنولوژيک بشر توانستند اين گزاره را به درون هنر بکشند و از هر دو منظر مولف و تحليلگر به بررسي آن بپردازند.
برخلاف يادداشتهاي گذشته که به منظر يکي از فيلمسازان ميپرداختم، نگاهي به بخشي از تئوريهاي موجود در عرصه سينما خواهم انداخت که قرابتي با معماري و نقش سازهها در آينده جهان دارند. براي همين منظور ابتدا به طرح واژه آپوکاليپس يا آخرالزمان ميپردازم. اين واژه که عمري چندان طولاني در عرصه هنر ندارد و شايد نخستين ريشههاي خود را پس از انقلاب مي 1968 فرانسه و طي مسير تبعات اين جنبش، در تن هنرهاي مختلف دوانده است، اين روزها به اشکال گوناگون در حيطه سينما مورد بررسي قرار ميگيرد. يعني هم از منظر مولفان - فيلمسازان و هم از منظر منتقدان - تحليلگران عرصه سينما و البته علوم انساني واژه مهمي تلقي ميشود که مناظر گوناگون الهي و غيرالهي را به خود مشغول کرده است. واژه آخرالزمان زماني به هنر رخنه کرد که آدمها به اين سوال رسيدند که «تکنولوژي با ميزان پيشرفت غيرقابل مهار خود، در آينده بشر چه اهدافي را ايجاد خواهد کرد يا چه اهدافي را تغيير خواهد داد؟ آيا بشر خواهد توانست تکنولوژي را که خود سازنده و توليدکننده آن بوده مهار کند يا تکنولوژي بهمثابه کودکي طغيانگر بهمحض بلوغ، ابتدا خود انسان را در گرو اميالش خواهد گرفت؟» در اين ميان رويکردهايي ديني در ميان مذاهب گوناگون شروع به تعاطي افکار با اين واژه کردند و رويکردهاي مذهبي بهدليل بحث وعده حضور منجي در نهايت عمر تکنولوژيک بشر توانستند اين گزاره را به درون هنر بکشند و از هر دو منظر مولف و تحليلگر به بررسي آن بپردازند.
در اين ميان زماني که معماري به عنوان عنصري مستقل راه به طراحيها و سازههاي پستمدرن يافت، توانست بسياري از مولفههاي اين مقطع انديشهاي بشر يعني مقطع پستمدرنيته را با خود همراه کند. مهمترين چهره پستمدرنيته در معماري خود را عيان کرد. نه اينکه هنرهاي متکي به کلمه از اين عرصه دور باشند اما شايد پستمدرنيسم از پس بدل شدن به گزارههاي عيني انديشهاي، تجليگاهاش را ابتدا در سازهها پيدا کرد. عقلگريزي، ساختارشکني و تمرکززدايي بهعنوان سه پارامتر قابل بررسي در نحله پستمدرنها خود را در سازهها تعين بخشيدند و سرگشتگي نشانهها يا دالها در فضاي پستمدرن در تجسم ذهني سازهها ديده شد.
اما ترکيب اين دو عرصه در يک زمان، يعني فضاي آخرالزماني و پستمدرنيسم که هنوز معلوم نيست کدام يک برداده ديگري است و بهگونهاي لازم و ملزوم يکديگرند، وقتي وارد سينما شد بسياري از نگاهها را معطوف خود کرد. در ميان فيلمسازان، آنها که داراي دغدغههاي صرفا تکنولوژيک بودند، بهويژه درهاليوود، تخيل خود را در فيلمهايي چون آرماگدون، عنصر پنجم و سينمايي از اين دست به تماشاگر نشان دادند و آنها که دغدغه انديشمندانهتر داشتند، سعي کردند از اين گزاره به نفع طرح سوال براي آينده انساني بشر استفاده کنند. نمونه بسيار زيبا و مهم اين دسته دوم، فيلم «فرزندان بشر» ساخته آلفونسو کوارون، کارگردان جوان مکزيکي است که نگاهش به اين موضوع کاملا متکي بر الهيات مسيحي و در حال بررسي وضعيت پستمدرن در آتيه است. زماني که هيچ فرزندي در دنيا متولد نميشود و کسي ناخواسته مامور اين ميشود تنها زن باردار جهان را که سياه پوست است از ميان جدالهاي قومي برهاند.
منبع : معماری همشهری ، گروه معماری آرل