معرفی کتاب عناصر معماری ، از صورت تا مکان / فرزین فردانش

تحریریه معماری آرل
امروزه در غرب، اندیشه های متفاوت چنان فراوان اند که دسته بندی آنها برای اندیشمندان مشهور غرب نیز دشوار است. برخی در پی احیای معماری مدرن، به واسطه ی اصلاحاتی در این زمینه هستند و برخی به مبارزه با آن برخاسته اند. اما در شرق، جریان رنگ دیگری دارد. اندیشمندان دنیای شرق به دنبال گزینش دستاورد های غربی ها هستند و بر این باورند که تقلید کورکورانه راه به جایی نمی برد و کار را باید از آغاز، یعنی از هنگام آموزش معماری؛ چاره کرد : باید مطالعه ی تاریخ معماری و شناخت معماری بومی را در کنار آموزش های نوین فعالانه پی گرفت.
در چنین وضعی، مطالعه ی کتاب ها و مقالات مربوط به معماری غربی و نقد و تحلیل آن برای معماران شرقی، به ویژه دانشجویان معماری ضرورت بیشتری می یابد. کتاب عناصر معماری، از صورت تا مکان که در ادامه به اختصار معرفی می شود ؛ بی تردید به شناخت بیشتر و گزینش بهتر کمک می کند. در کتاب عناصر معماری، نویسنده کوشیده تا از میان اندیشه های گوناگون در معماری غرب، اصول پایدارتر و پذیرفتنی را استخراج و جایگاه آن را در فرهنگ غرب ارزیابی کند.

محتوای کتاب عناصر معماری در 9 فصل تنظیم شده که در ادامه مختصراً به آن می پردازیم :

فصل 1 : بازشوها

1.1 پنجره در بحران

نشان زندگی انسان، ارتباط دنیای درون با بیرون، سرچشمه ی هوای تازه، پذیرای نور روز، چشم ساختمان و ...
اینها می توانند تعاریفی باشند در رابطه با پنجره به عنوان یکی از بنیان های معماری ؛ که هر کدام از تجربه ای یاد می کند. به هنگام حضور در بنا آنچه می تواند همچنان ارتباط با خارج را برقرار سازد روزنی است که با ایجاد نوعی گسستگی در سازه ی دیوار به ساکنان بنا این امکان را می دهد تا مکانی را که جزئی از آن هستند ببینند ، بشنوند و حس کنند.
تنوع پنجره ها تنها یک نمونه از کثرت اندیشه های موجود در کل معماری امروز است. باید همواره در نظر داشت که پنجره امروزی دیگر شیء مستقلی نیست بلکه در ارتباط با تمامیت آرایش فضایی درک می شود و از منظر زیبایی شناختی ارزیابی می گردد.

2.1 در جست و جوی اصول فراگیر

امروزه تعدادی از مورخان معماری، وجود اصول نسبتاً پایدار در معماری را رد می کنند. در واقع، تفاوت آثار تاریخی ( معابد یونان، کلیساهای دوران گوتیک و ... ) و تنوع معماری معاصر ( خانه های ماریو بوتا ، سیزا مور و ... ) این نظر را تأیید می کند.
از آنجا که نویسنده در زمینه ی معماری تدریس می کند بیش از آن که در پی اهداف مورخان باشد و یا تعهدات آنان را داشته باشد در پی کشف نقاط مشترک در آثار تاریخی و معاصر است و همواره آنچه را پایدارتر است دنبال می کند. از این رو توجه چندانی به تفاوت های آشکار و پنهان ندارد بلکه به شباهت های ثابت درونی یا ساختاری می پردازد.

3.1 در پی آشنایی با مطالعه ی معماری

مدرسان معماری هر روز با این مسئله روبرو می شوند که چگونه دانشجویان خود را به اصول بنیادین رشته ای راهنمایی کنند که به مکان زیستن امروز و فردای انسان سامان می بخشد. در عصری که کثرت اندیشه ها و گرایش های متنوع در حوزه ی معماری به طرز پررنگی لمس می شود ؛ جای آن دارد که وجه مشترک این گرایش ها آشکار، تبیین و منسجم شود. کتاب عناصر معماری مجموعه ای است از مشاهدات، پژوهش ها، تجارب و افکار منظم که می تواند در مطالعه و کشف اصول بنیادین معماری، راهنمای مطلوبی برای دانشجویان محسوب شود.

فصل 2 : پدیده ادراک

1.2 لذّت نگریستن ، گوش فرا دادن ، حس کردن ، لمس کردن و حرکت در آثار معماری

درک فضای معماری در درجه ی اول از طریق حواس پنچ گانه صورت می گیرد. تجربه ی زیبا شناختی محیط برای تمام حواس می تواند حاصل شود.  به سبب تاثیر دانش دیداری در ادراک یک فضا شاید بتوان گفت آثار معماری در درجه ی اول از طریق بینایی، شناخته می شوند؛ تا حدی که خاطره انگیزی و حسی که به واسطه ی حضور در یک بنا تجربه می کنید از آنچه در وهله ی اول دیده اید تأثیر می پذیرد؛ اما این بدان معنا نیست که می توانید نسبت به بویایی و حس لامسه بی اعتنا باشید. این کار یعنی محروم کردن خویش از تمامیت حواس پنج گانه. در برخی مواقع حتی شنوایی، بویایی و لامسه از حس بینایی اهمیّت بیشتری می یابد. جالب است بدانید حواس پنجگانه هرگز مجزا عمل نمی کنند، بلکه به یکدیگر یاری می رسانند ؛ با یکدیگر ترکیب می شوند و گاه یکدیگر را نقض می کنند؛ لذا بهره گیری از تمام حواس در ادراک آثار معماری حائز اهمیت است.

2.2 نگاه کردن و دیدن

قوانین بصری : سواد بصری مجموعه قوانینی است که در فرایند طراحی نقش بسزایی در دستیابی به طرح موفق ایفا می کند. تکنیک های خلاقیت و دانش دیداری همچون دو بال پرواز برای معمار عمل می کنند و می توانند او را در ارایه ی طرحی موفق یاری دهند.
برخی از قوانین بصری جنبه ی فیزیولوژیکی دارند، مثل اندازه گیری بینایی، حساسیت عدسی، تطبیق مردمک با میزان روشنایی، زاویه و دقت میدان دید و مانند اینها. این قوانین تحت عنوان فیزیولوژی و معماری، مهندسی نورپردازی یا طراحی فنی مورد بررسی قرار می گیرند.
سایر قوانین، از روانشناسی ادراک به ویژه نظریه ی صورت و شکل ( گشتالت) اثر می گیرند.
دسته ی سوم قوانین متکی بر ادراک است که به موضوعاتی از قبیل فلسفه ی شناخت، انسان شناسی و ... می پردازد. این دسته از قوانین در شناخت ماهیت مکان به معمار کمک می کند.

چشم خطاکار: هر نگاه تجربه ها، دانسته ها و انتظارهای پنهان را با خود به همراه دارد. ادراک بی طرف نیست. ما همواره آنچه را می بینیم با آنچه قبلاً دیده و هضم کرده ایم مقایسه می کنیم. حافظه ما بر ادراک ما تأثیر می گذارد و ارزیابی ما را فراتر از حقایق « عینی» تحت تأثیر قرار می دهد. همچنین نوع نگاه افراد و برداشت آنها از پدیده های پیرامون خود،  بسته به دغدغه های متفاوتی که دارند ؛ مختلف است. برای مثال ، یک دانشجوی معماری می آموزد که آگاهانه ظاهر مناظر، شهرها و ساختمان ها را درک کند. او آمادگی لازم برای دیدن و تشخیص دادن نشانه های موجود در محیط را کسب می کند و در نهایت می تواند بین نطم و بی نظمی، تناسب و عدم تناسب، توازن و عدم توازن، همگونی و سلسله مراتب، صلابت و شکنندگی و ... تمایز قائل شود. لذا چنین نگاهی که حاصل تفکر معمارانه است در فردی دور از دنیای معماری به مراتب کمرنگ تر است.

فصل 3 : نظم و بی نظمی

1.3 نظم ناگزیر:

نظم فقط در برابر بی نظمی و آشفتگی است که معنا می یابد. نظم به خودی خود ارزشی ندارد، مگر نظم مطلق. نظم کامل و آشفتگی مطلق برای مدت زمان زیاد قابل تحمل نیستند. ساختمان هایی که ما می سازیم بین این دو قطب قرار می گیرند.

2.3  عوامل یکپارچگی:

چشم عناصر گوناگون را انتخاب و ترکیب می کن ، ساده ترین و خلاصه ترین صورت را می جوید و می کوشد تا بخش های مختلف را به یکدیگر پیوند دهد. از این رو بشر همواره به دنبال یکپارچگی و پیوستگی است و تمایل به حفظ آن در محیط پیرامون دارد. خشنودی یا نا خشنودی ما از محیط مصنوع تا حدی وابسته است به میزان سهولت دسته بندی عناصر مختلف موجود در میدان دید و امکان تبدیل آن ها به قالب های مختصر و منظم برای ذهن. معمار هنرمندی است که برای ایجاد یکپارچگی با وابستگی عناصر مختلف به یکدیگر بازی می کند.

3.3  از نظم تا آشفتگی :

تداخل، تکرار، همانندی، نزدیکی، حصار، جهت و ... از جمله شگردهایی است که برای ساماندهی به محیط پیرامون خود بهره می گیریم. عناصر و مهم تر از آن، روابط بین عناصر را می توان کم و بیش چنان سازمان داد که دارای بافت یکنواخت یا ساختار سلسله مراتبی و پیچیدگی یا مجموعه ای از عناصر بدون ارتباط مشهود یا آشفتگی باشند.
معمار می تواند ساختارهایی را عرضه کند که دسته بندی عناصر را با تقویت روابط بین آنها ممکن سازد.

فصل 4 : اندازه و تعادل

1.4 معماری و تشابه آن با آدمی:

قیاس معماری با بدن انسان به واسطه ی دلایل زیبایی شناختی و هم به دلایل نمادین، میتواند جالب توجه باشد. بدن ملاک مقایسه ی بزرگ و کوچک ، هندسی و بی شکل ، سخت و نرم ، باریک و پهن ، قوی و ضعیف بودن است. در تاریخ معماری همان اندازه که تلاش در جهت انسانی کردن پیکر بنا صورت گرفته ؛ برای هندسی کردن بدن انسان و یافتن تناسبات آن نیز کوشش فراوان شده است .

2.4 فریبندگی عدد و تناسبات:

طراحی معماری همواره از طریق اندازه ها ، نحوه ی تکرار و دسته بندی اندازه ها و ایجاد روابط مهار شده ای بین آنها به عمل می رسد . تناسبات در معماری به معنی « اندازه درست» در فضاها و اشیایی که می آفرینیم مطرح می شود . لذا اندازه ی درست باید بر اساس مبنایی سنجش شود . به نطر شما چگونه می توانیم مبنایی برای خلق فضاهایی متناسب و موزون در نظر بگیریم ؟ آیا این مبنا به جز از طریق طبیعت یا صورت انتزاعی آن در ذهن ، یا به عبارت دیگر از طریق ریاضیات و به ویژه هندسه حاصل می شود ؟

فصل 5: بافت و شیء

1.5 شهر و بناهای شکوهمند :

بافت ساختمانی سیمایی پیوسته دارد که احساس گسترش تا « بی نهایت » را به دست می دهد. حال آنکه شیء ساختمانی یا تک بنا عنصری است بسته ، محدود و قابل درک به عنوان یک واحد مستقل. اشیا دیدها را به خود جلب و خود را از زمینه ی پشت جدا می کنند.  این مفهوم را می توان به شهر نیز تعمیم داد ؛ که در آن برخی ساختمان ها جلوه شیء دارند ( تک بناها) و خود را از بافت شهری جدا می کنند. این حالت با توجه به قوانین نزدیکی ، همانندی ، تکرار و جهت مشترک عناصر ، پدید می آید.

2.5 ترکیب اشیا ، پیوند و پیوستگی :

ساختمان ها ترکیب حجمی تعداد زیادی عنصر هستند که در واحد های بزرگتر به یکدیگر پیوند می خورند و به سهم خود ، رابطه ی بین جزء و کل را تعریف می کنند. از آنجا که ساختمان ها از ساختار مرکب برخوردار هستند، روش تأکید یا تضعیف پیوند های بین عناصر سبب بروز ویژگی های زیبایی شناختی و بسیار متفاوت می شود . به طور کلی به دو روش پیوند و پیوستگی میتوان ترکیب شیء را تمیز داد.

3.5 شیء ، نماها ، گوشه ها ، رابطه با زمین و آسمان :

تک بنا ساختمانی است بسته و جدا از محیط اطراف که میتوان پیرامون آن گشت. از این رو پرداخت نماها ، گوشه ها ، برخورد بنا با زمین و ختم بنا به آسمان در شکل دادن به هویت آن اهمیت ویژه دارد. چگونگی رابطه ی بنا با زمین مسئله ایست که بیشترین اهمیت را برای معمار دارد. در حالی که روابط جانبی بین اشیا را می توان آزادانه تعبیر کرد ؛ برخورد ساختمان و زمین گریز ناپذیر است . این برخورد یادآور این نکته است که اشیا در بین ما ، روی زمین و جدا از آسمان هستند.

فصل 6 : فضا

برای معمار فاصله ی بین زمین ، دیوار ها و سقف هیچ و پوچ نیست بلکه برعکس ؛ فضای مورد نظر او جای خالی است تا چیزی را در بر بگیرد. معمار به فضا شکلی قطعی می دهد تا آسایش و آزادی برای حرکت نسبی مورد نیاز مردم حاصل شود.
در این فصل مباحثی در ارتباط با فضا نظیر عناصر تعریف فضا ، ژرفا و چگالی فضا ، همجواری و نفوذ فضاها و .... به تفصیل بررسی شده است.

فصل 7 : مکان

1.7 بستر طرح:

در طراحی معماری ، بستر طرح به عنوان مکان همواره با تاریخ بشر در ارتباط بوده است. زمینی که ما انتخاب می کنیم و قصد برپا کردن ساختمان را در آن داریم مکانی است که به واسطه ی تعریف طرح ، نقش می پذیرد. به بیان ساده تر فرض کنید قرار است در زمینی موسسه ای فرهنگی جای گیرد. نقش این زمین به عنوان مکان ، ابعاد اجتماعی می یابد ؛ و به تبع ارتباط آن با پیرامون خویش نیز دستخوش تغییر میشود. لذا مطالعات اولیه پروژه که عموماً در خصوص بستر طرح صورت میگیرد از آن جهت که به شناسایی نقاط ضعف و قوت زمین به تنهایی و در ارتباط با پیرامون میپردازد و پیش بینی نحوه عمل زمین را پس از اجرای طرح میسر می سازد ؛ حائز اهمیت است.

2.7 حدود و آستانه ها :

ساختن در درجه ی اول یعنی خلق ، تعریف و محدود کردن بخشی از زمین ، متمایز کردن آن از باقی جهان و دادن نقشی خاص به آن قطعه زمین . هر مکان پایدار با حدودش مشخص می شود : اتاق خواب ، تالار اجتماع شهر ، میدان و بازار و گاه حتی کل شهر. از آن جهت که در این جهان پر آشوب نیاز به خانه ای امن داریم تا در اندرونی به دور از غوغای جهان دمی آرام بگیریم تعریف حدود حائز اهمیت است.

فصل 8 : شکل و ماهیت مواد و مصالح

در این بخش نوعی نگاه فنی مطرح شده است که شیوه ی ساخت بنا را توجیه کننده ی سبک های معماری میداند . نویسنده بر این باور است که کاربرد خرپاهای ظریف چوبی ، اتصالات یک پل معلق کابلی ، جلوه ی زینتی پیچ و مهره های برج ایفل یا پروفیل های فولادی ظریف در آثار میس فان در روهه چنان تحسین برانگیز است که همگان را مجذوب خود می سازد. از این رو می توان نوعی زیبایی فنی را نیز در نظر گرفت که چنین آثاری از مصادیق آن محسوب می شوند.

فصل 9 :طراحی

در گذشته بر اساس « قواعد فن و هنر » ساختمان سازی انجام می گرفت. این عبارت به خوبی بیان کننده توافق ناگفته ای است که در آن زمان استادکاران و طراحان هر منطقه را به یکدیگر پیوند می داد. در دوران رنسانس به تدریج بین اندیشه های معماری و شیوه های اجرایی تفاوت قائل شدند و آغاز فعالیت طراحی را بنا نهادند . از آن پس طراحی سیر تحولاتی را طی کرده و امروزه در قالب فرایندی سازمان یافته انجام می شود.

مشخصات کتاب

عنوان : عناصر معماری ، از صورت تا مکان
نویسنده : پیر فن مایس
مترجم: دکتر فرزین فردانش
ناشر: مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
تعداد صفحات : 230
دسته بندی موضوعی : معماری و شهرسازی

تحریریه معماری آرل
نگارنده : منیژه قاضیا  

لینک مستقیم : https://www.arel.ir/fa/News-View-8213.html