«معماری بومی» به سبک بین‌الملل!

تحریریه معماری آرل

موضوع «معماری بومی» و لزوم توجه به آن امروزه کلیشه به نظر می‌رسد؛ از هر طرف بانگ «بازگشت به معماری بومی» را می‌شنویم. همین لفظ «بازگشت» تأثیر زیادی در کلیشه شدن این موضوع ایفا کرده است؛ تا جایی که کم کم یادمان رفت فرقی بین معماری «بومی» و معماری «سنتی» وجود دارد! حتی یادمان رفت که اندیشه‌‌های «معماری بومی» (و نه خود آن) سابقه‌ای بسیار جدید دارد : از زمانی که معماری مدرن به روغن‌سوزی افتاد. پس اجازه بدهید برای تنوع هم که شده لفظ «بازگشت به معماری بومی» را دور بیاندازم و شعاری نو بدهم: «پیش به سوی معماری بومی»! بله؛ معماری بومی در جهان امروز به هیچ وجه گذشته‌گرا نیست!

یعنی چه که «معماری بومی گذشته‌گرا نیست»؟! برای توضیح این مسأله باید چند دهه به عقب برگردیم : زمانی که مبانی معماری مدرن در جهان در حال تدوین شدن بود. این ایده که مشکلات بشر راه‌حل‌های جهانی و قابل تکثیر دارند، یکی از جان‌مایه‌های مدرنیسم در معماری بود. عصر ایمان به تکنولوژی ماشینی و سرمستی معماران از قدرت نفت و الکتریسیته در ایجاد آسایش. پلان‌ها و نماها را  از اسارت جاذبه و اقلیم برهانید!» اینک با الکتریسیته اقلیم و جاذبه را مقهورکرده‌ایم!

به قول بیارکه انگلس « معماری مدرن بین‌الملل تمام خانه‌ها را تبدیل به مکعب‌هایی یکسان با سردابه‌هایی از تأسیسات و لوله‌کشی بدل کرد! » چه کسانی با این تحول مخالف بودند؟ مدافعان محیط زیست؟ خرس‌های قطبی؟ نه... هویت‌خواهان! کسانی که شاید در ادبیات عامی «اُمُل» یا متحجر شناخته شوند! بزرگترین دشمن معماری مدرن در آلمان نازی‌ها بودند. در آن زمان هنوز کمتر کسی مضرات واقعی مدرنیسم هار آن دوره را درک می‌کرد.

خوشبختانه در عصری زندگی می‌کنیم که لازم نیست دیگر از ضرورت توجه به محیط زیست چیزی بگویم! روزگاری این مسائل مربوط به سوسول‌های اروپا بود، اما حفره‌های بزرگ دشت‌های ایران که در اثر نشست و کم‌آبی به وجود آمد، وضعیت قرمز را به رخ ما هم کشید (آلودکی هوای تهران و اهواز پیشکش!). گویی که زمین از ما یکباره پشیمان است! همه جای دنیا جنبش‌های ضدکربن راه افتاده است تا سرعت تخریب محیط زیست را کند کند. ولی آیا این کافی است؟ برخی کارشناسان پاسخ ترسناکی دارند: نه!
حفاظت از محیط زیست را متوقف کنید!!

برخی معتقدند دومینوی بلایای زیست محیطی چند صباحی است شروع به ریختن کرده است. اگر بشر الساعه به سبک زندگی عصر حجر هم برگردد باز یخ‌های قطب آب خواهند شد و سواحل ما را طعمه‌ی خود خواهند کرد. با افزایش دما در سواحل خلیج فارس تخمین زده شده است که تا اواخر قرن ۲۱ این منطقه کاملا غیرقابل زیست خواهد شد. هرچقدر می‌توانید تولید کربن را کم کنید؛ ولی بمب ساعتی طبیعت فعال شده است و به سوی انفجار می‌رود. طوفان‌ها، سیل‌ها، سونامی‌ها و ریگ‌های روان بسیار سریع‌تر از انتظار دارند به پیش می‌آیند. چاره چیست؟ صبر کنیم تا تدریجا از سطح کره‌ی زمین حذف شویم؟


شکل 1 : اگر معماری خود را تغییر ندهیم، بزودی تغییرات اقلیمی تمدن ما را زیرورو می‌کند.

چاره اینجاست که که در قبال تغییرات اقلیمی به جای رویکرد سلبی، رویکرد ایجابی در پیش بگیریم. اگر تا دیروز تمام زورمان را می‌زدیم تا محیط زیست را عوض نکنیم، امروز باید بیشتر از هر زمانی به تغییر آن بیاندیشیم! برخی پیشنهادها خیلی سوررئال‌اند :  کوه‌های یخ را از قطب بکنیم و به خلیج فارس بیاوریم تا هم محیط جهنمی آن را خنک کند و هم ضمن  ذوب شدن، آب اهالی را تأمین کند. از اول باید به طبیعت احترام می‌گذاشتیم که نگذاشتیم! حالا که افتاده به جان ما وقت احترام گذاشتن نیست! باید از او فرار کنیم یا خودمان را با بدترین حالتش هماهنگ نماییم؛ مثلا شاید باورتان نشود ولی یکی از راه‌حل‌های زندگی در آینده‌ی این زمین عصبانی، مهاجرت به دنیای اعماق اقیانوس و یا حتی زیستن در کنار آتش‌فشان‌های آن اعماق است. در چنان دنیایی معماری بومی دقیقا به چه معنایی خواهد بود؟ دقیقا همانجاست که معماری بومی به هر معنایی خواهد بود الا معماری کلاسیک و سنتی!

مشکل اینجاست که یاد نگرفتیم تا معماری بومی را همانگونه که هست بشناسیم. معماری بومی مثل ریاضیات است. ریاضیات پویاست و خوشبختانه به قواعد باستانی عهد فیثاغورث و اقلیدس محدود نماند. برای حل مسائل ریاضی قواعد مشخصی تدوین شده است (که البته آنها هم در طول زمان نقد شده‌اند) ولی کسی نمی‌آید برای حل مسائل ریاضی به تاریخ آن رجوع کند، چون ریاضی‌دانان سال‌هاست که طریقه‌ی آموختن از تاریخ را یاد گرفته‌اند. ریاضیات چند بار در تاریخ خود بر اثر مواجهه با مسائل جدید، دچار انقلاب‌هایی شد و راه‌حل‌هایی جدید تألیف کرد. امروز معماری بومی هم باید انقلاب کند، چون بوم و اقلیم زمین به کلی در حال تغییرند. برای حل مسائل جدید معماری بومی در اعماق داغ زمین و یا جهان بی‌جاذبه‌ی فضا آماده باشید!


شکل 2 : معماری بومی در آینده یعنی زیستن در کنار آتشفشان‌های اعماق دریا

معماری بومی به سبک بین‌الملل!

پست‌مدرن‌ها از دوره‌ای عَلَم مخالفت با مدرنیسم را برداشتند و جنکز به صراحت از لزوم نگاه مجدد به گذشته و طبیعت گفت. او ضرورت یکی شدن مجدد معماری و طبیعت را بیان کرد؛ اما همزمان کسانی همچون جیمز واینز هشدار دادند که سخنان جنکز براحتی ممکن است کژراهه‌ی «بازگشت به گذشته» را بیافریند! واینز بود که صراحتا از خطر تبدیل «بوم‌گرایی» به «گذشته‌گرایی» گفت. او بوم‌گرایی را چیزی بسیار آینده‌گرایانه می‌دید و ارتباط بوم‌گرایی با ویژگی‌های عصر دیجیتال را می‌فهمید.

«معماری در عصر دیجیتال تبدیل به به نوعی وضعیت می‌گردد: همه چیز ناپدید می‌شود، همه چیز از میان آن می‌گذرد و آدم آنقدر که با ایده درگیر می‌شود با فرم درگیری پیدا نمی‌کند». این سخنان یعنی چه؟ یعنی به عقیده‌ی واینز، در عصر دیجیتال ارتباط با طبیعت نه از طریق گچ و بادگیر و چوب، که از طریق شفافیت و انتقال آسان اطلاعات به وجود می‌آید. هنوز هم نفهمیدیم یعنی چه! بگذارید مثالی بزنم: پوست.

پوست انسان به نظر چیزی صُلب می‌رسد ولی اصلا چنین نیست. پوست جانوران جسمی چندلایه، مملو از عصب‌های حسی و حرکتی و آماده‌ی انواع واکنش‌هاست، از تعرق گرفته تا چین خوردن و حتی تغییر رنگ زیر نور آفتاب. پوست انسان امری بین‌المللی است. البته تفاوت‌هایی ریز در میان پوست‌های متفاوت وجود دارد، ولی این تفاوت‌ها در قیاس با گستره‌ی سیستم پوست چندان مهم نیستند (مثل رنگ پوست که از چشم ما تفاوت بزرگی است ولی پوست یک سیاهپوست و زردپوست نهایتا چندان فرق ندارند). وانگهی، بخش بزرگی از این تفاوت‌ها چیزی نیستند جز توان پوست برای تطابق‌پذیری (آدم‌های مناطق آفتاب حتی اگر در بدو تولد سفید باشند، تدریجا سیاه‌سوخته می‌شوند). پوست یک امر بین‌المللی است ولی بین‌المللی بودن آن چیزی از بوم‌گرایی آن نمی‌کاهد!

شکل 3 : این کفپوش پای شما را حس می‌کند!

چه چیزی توانسته پوست را بطور همزمان بین‌المللی و بوم‌گرا کند؟ انعطاف و واکنش‌پذیری آن.
این همان چیزی است که معماری بومی جدید به آن نیاز دارد: انعطاف و واکنش‌پذیری؛ که این واکنش‌پذیری جز از طریق انتقال اطلاعات صورت نمی‌پذیرد. خانه‌ها و پوسته‌های هوشمند کم کم به سمت و سویی می‌روند که عملکردشان را شبیه پوست آدمیزاد کند. در چنین محیطی است که معماری از صورت احجام صلب و بی‌تحرکی که نسبت به محیط اطرافشان بی‌تفاوتند، به ساختاری هوشمند و واکنش‌پذیر تبدیل می‌شوند. پوسته‌ی خانه‌ها همچون پوست انسان اطلاعات را دریافت و پردازش می‌کند و پاسخ می‌دهد. اینجاست که سخن واینز معنی می‌یابد: «معماری به نوعی وضعیت بدل می‌گردد».

بعضی از سر ناآگاهی (و یا کلاشی!) رجوع به معماری بومی را نوع عقب‌نشینی از سبک بین‌الملل می‌دانند. بیارکه انگلس در مصاحبه‌ای دقیقا بیان کرد که «سبک بین‌الملل تنوع را کاست و حق انتخاب را کم کرد؛ ما باید به معماری بومی بازگردیم». بله؛ باید به معماری بومی رجوع کرد؛ ولی این بار معماری بومی است که بین‌المللی می‌شود! سبک بین‌الملل جدید، معماری با پوسته‌های هوشمند است؛ معماری بومی همان قدر بین‌المللی خواهد بود که ریاضیات! چیزی که منطقه به منطقه فرق می‌کند، مسائل است، نه فرمول‌های حل مسأله.

تحریریه معماری آرل
نویسنده : شهاب‌الدین تصدیقی؛ دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

منابع:
• «فرامعماری» اثر لوئیجی پرستیننزا پوگلیسی (ترجمه‌ی محمدرضا جودت و همکاران)
http://memari.online/26718
https://www.archdaily.com/903364/
https://www.dezeen.com
https://www.dezeen.com


لینک مستقیم : https://www.arel.ir/fa/News-View-7738.html