در شهر چه میبینیم
مجموعۀ نوشتههای «در شهر چه میبینیم» بناست دربارۀ همۀ چیزهایی بنویسد که تنها میبینیم و نگاه نمیکنیم. همۀ چیزهایی که از خود ما ساخته است که برطرفشان کنیم، همۀ چیزهایی که نیازمند شهروندی در مقام سوژهاند و از ابژههای رونده برای رفع آنها کاری ساخته نیست، همۀ چیزهایی که اجزای اضافی ولی لاینفک زندگی تعاملی ما در شهر را تشکیل میدهند. نوشتههای «در شهر چه میبینیم» میکوشد، مؤلفههای برقراری نظم شهری و الزامات رفتار شهروندی را در سطح خرد را در حد توان بازتاب دهد.
خلاصه اگر جا نیست، منزل ما هست.
در شهر چه میبینیم (۱)
حتماً، بارها و برای همه پیش آمده است. که در معرض آسیبهای بیقانونیهای کوچکی قرار بگیرند که چهرۀ شهر را آشفته میکند. چیزهایی که شاید در سطح برنامههای کلان برنامهریزان و سیاستگذاران شهری نگنجد، اما کوکهای شل و نخهای آویزانی است که از زیروروی لباسی زربافت بیرون زده است. چیزهای کوچکی که به قدری طبیعی، بدیهی و مسلم انگاشتهشدهاند که حتی به آنها معترض هم نمیشویم. البته تنها زمانی که این بیقانونیهای عمومی، برای شخص ما مشکل ایجاد نکنند. به مشکلات شهری، نگاه شخصی داشتن، هم درست و هم نادرست است. درست از این جهت که هدف از ساماندهی شهر، تأمین منافع تکتک افراد حاضر در شهر است و نادرست از این جهت که راه دستیابی به منافع شخصی در شهر، از توجه به منافع عمومی میگذرد.
این «چیزهای کوچک» از هر جنسی که باشند، پیش از اینکه برای «خود» ما یا نزدیکانمان مشکلساز شوند، باید مورد توجه ما قرار بگیرند. پیش از اینکه موتوری در پیادهرو به کودکمان آسیب برساند، پیش از اینکه خودرویی زیر پنجرۀ آشپزخانهمان در پیادهرو جا خوش کند و پیش از اینکه یکبار با کسی بر سر جای پارکی که حق ماست و مصدود شده بحثمان شود.
مبحث حقوق شهروندی، مبحثی است که به بررسی و ذکر حقوق متقابل شهروند و دولت (فارغ از اجرا و نظارت بر اجرای آنها) میپردازد. اما بررسی حقوق شهروندان در قبال هم، بسته به موضوعات مختلف، بر عهدۀ نهادها قرار داده شده است. علیرغم اینکه طبق مادۀ ۲۴ قانون مدنی، به تملکدرآوردن مکانهای عمومی برای استفادۀ شخصی، جرم محسوب میشود، شهرداری و راهنمایی و رانندگی برای حذف موانع مزاحم در شهر اقدامی انجام نمیدهند. برقراری نظم شهری، اگرچه تا حدی در اختیار نهادهای مجری قانون در شهر است، اما شهروندان بهقطع، جدیترین نقشآفرینی را در جریان اجرای قوانین وضعی دارند. نظام شهری، تنها به برنامهریزیهای کلان شهری و وجوه بصری خلاصه نمیشود. وجه فرهنگی نظامدادن به رفتار شهری مورد بیمهری قرار گرفته است و کمتر در برنامههای زیرساختی مدیران شهری جای دارد.
چه سواره و چه پیاده، همیشه بخشی از حقوق شهری هر فرد در حال پایمالشدن است. اگر پیاده باشید همیشه باید از موتورسوارها ترسید. حتی اگر در پیاده رو باشید و حواستان به امنیت خودتان باشد. کلاهکهای سیمانی پیادهروها هم چیزی را عوض نمیکند. اصلاً تردد موتورسوار در پیادهرو، چنان حق موتورسوار است که جایی برای اعتراض هم ندارد. کار خوبی که موتورسوارها میکنند این است ک خودشان حقشان را از ما پیادههای لولیده در دست و پا میگیرند؛ بوق میزنند، «هوی» میکشند یا با شدت کمتر بعد ازینکه به سختی راهشان را باز کردند یک «دِ برو اونور دیگه» میگویند و میروند.
باید خیلی دقت کنیم که حق و حقوق کسی را پایمال نکنیم و به حریم او وارد نشویم. مزاحمتی که افراد پیاده در پیادهرو ها برای وسایل نقلیه ایجاد میکنند از این حد هم فراتر میرود. عبور مرور افراد پیاده در این مکانها، میتواند مانعی برای پارک بیدردسر خودروها باشد. اصول اخلاقی و انصاف در زندگی جمعی نقش بزرگی بازی میکند. وقتی آدمها، مثل ماشینها، سلب نیستند و میتوانند (نه به خوبی گربهها) از مفاصل خود جوری استفاده کنند که از فضاهایی که رانندگان منصفِ خودروهای پارکشده در پیادهرو برایشان پیشبینی کردهاند عبور کنند، تنگنظری و دندانگردی در امر اجتماعی، از میزان همبستگی اجتماعی کم میکند.
سفرۀ پهن شدۀ فضای شهری، برای استفادۀ همه است و نباید کسی خواهان استفادۀ انحصاری از آن باشد. البته پیادهها هم چندان بیانصاف نیستند و بههر حال راهی برای ادامۀ مسیر خود از زیر داربست و لای میلهها و ماشینهای پارکشده و بنرهای تبلیغاتی برای رد شدن پیدا میکنند.
اگر سواره باشیم هم باید مراعاتهایی بکینم. اجحاف در حق دکانداران و کسبهای که به شکلی قانونی فضایی را در خیابان با قراردادن مانعی، به محل کسب خود اختصاص دادهاند، از نمادهای بارز تعدی به حقوق دیگران است. اگر رانندۀ خودرویی هستیم که به دنبال جایی برای پارککردن میگردیم، اصلاً دلیل موجهی برای ایستادن مقابل مغازهها آنهم با برداشتن موانع از جایشان نیست. یک راننده با حقدادن به کاسب، بهسادگی میتواند جایی را برای خودروی خود در پیادهرو دست و پا کند. البته متأسفانه اینکار معایبی هم دارد و آن اینکه، تردد موتورسواران را در این مسیر با سختی همراه میکند. اما همزیستی مسالمتآمیز و دوستی و همبستگی مدنی، این مشکل را هم برطرف میکند.
برقراری نظم شهری، از همین رهگذر ممکن است. اگر پیادهاید، راههای مارپیچ را انتخاب کنید و موانع را با صبر و حوصله رد کنید و گاهی هم در پیادهرو منتطر مرگ باشید. اگر سوارهاید، پارک دوبل را انتخاب کنید تا مشتریان بقالی بیدردسر آن را ببینند. توصیه به رعایت حقوق متقابل شهروندان به هم، مثال بارز «سوزن و جوالدوز»، «منعرطبکنندۀ رطبخورده»، «چاه برای کسی کندن» و نهایتاً «آنچه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند» است. در همین راستا و برای تسهیل شرایط و فراهمکردن رفاه در شهر، اگر سواره میرفتید و در پیادهرو هم جای مناسبی برای خودرویتان پیدا نکردید، دست به جعبهها و تابلوهای مغازهها در خیابان نزنید، منزل ما هست!
تحریریه معماری آرل
نویسنده : شیرین حجازی