معماری ژاپن، کالبد سیال، الگوي زندگي

مقدمه

حضور مدرنيته و به تبع آن معماري مدرن در اقصي نقاط دنيا، به دليل چالش با سنت ها و الگوهاي گذشته همواره تأثيري بنيادي در معماري کشورهاي مختلف دنيا داشته است. در اين ميان ژاپن در تلفيق الگوهاي بومي با فناوري های پیشرفته و نوین کشوري موفق محسوب مي‌شود.

در راستاي بهره‌گيري از تجارب معماران ژاپني نمايشگاهي از معماري معاصر ژاپن در نگارخانه پرديس هنرهاي زيبای دانشگاه تهران از تاريخ 10/3/86 تا 24/3/86 برگزار گرديد و به دعوت مشترک رايزن فرهنگي سفارت ژاپن در ايران و قطب علمي فناوري معماري، دو معمار ژاپني، آقاي «کازوهيرو کوجيما» و خانم «کازوکو آکاماتسو» در تالار شهيد آويني پرديس هنرهاي زيباي دانشگاه تهران حضور يافته و به ايراد سخنراني پرداختند.

گزيده حاضر با تکيه بر سخنراني اين دو معمار برجسته، بيانگر نگاه نوين معماران ژاپني- با پيشينه‌اي ديرين در فرهنگ و هنر- است و حکایت از تأمل و تعمق در عرصه طراحي‌هاي امروزي دارد. دغدغه‌هاي امروز معماري و تدابيري که معماران ژاپني براي تطابق انديشه‌ها و نيازهاي ديروز و امروز اتخاذ کرده¬اند، ضرورتي است بر اين نوشتار تا با بهره‌گيري از تجربيات اين دو معمار ژاپني، وضعيت موجود معماري ايران را با نگاهي عميق‌تر مورد بررسي قرار دهيم.

همانطور که«مينيماليسم(1)» يا «حداقل‌گرايي» در حوزه هنر محتوا و موضوع را با استفاده از حداقل اجزاء نشان مي‌دهد، در معماري نيز به وسیله شکل دادن به بنا با پرهيز از عناصر کاذب و تزييني، استفاده از فرم ها و اجزايي که لزوماً کارکردي بر آنها مترتب است، جايگاه ويژه‌اي دارد. شاخصه مينيماليستي نيز با حداقل‌ها مطرح مي‌شود و سادگي در عين زيبايي وجه تمايز آن با ساير گرايش هاست. معماري ژاپني چه در گذشته و چه در امروز واجد ارزش هاي زيبایپی-شناختي مينيماليستي است و وجه اساسي پديد آمدن آن ارزش قايل بودن براي هدف نهايي معماري يعني آرامش و آسايش استفاده کننده يا «انسان» است. از آنجا که شکل گیری هر یک از اجزاء در معماري ژاپن به گونه‌اي شکل مي‌گيرد که منطبق بر الگوهاي زندگي و پاسخگوي نيازهاي انساني است، کارکردگرايي و رفاه استفاده کننده در درجه اول اهميت قرار مي‌گيرد.

سودمندی و راحتی که با توجه به شيوه زندگي تعریف می شود، مشخصه اجزاء معماري ژاپن از کليت بنا تا جزئیاتی چون مبلمان است که به زيبايي‌شناسي مينيماليستي می انجامد. تطابق با نيازهاي انساني و الگوي زندگي آنان، در هم آمیختن معماری با مفاهیمی را به دنبال دارد که به آنها پرداخته مي‌شود.

کارکردگرايي

در معماری ژاپنی تطابق کالبد طرح با کارکرد آن، چه در مقياس بنا و چه در مقياس مبلمان، يک اصل مهم به شمار مي‌رود. طراح هر جزء را با توجه به کارکردي که بر آن مترتب است به گونه ای خاص شکل مي‌دهد. استانداردسازي بر مبناي نوع و شیوه استفاده از اجزاء و همچنين در نظر گرفتن فيزيولوژي استفاده کننده و
بهره گيري از دانش ارگونومي ويژگي معماري ژاپني است که رفاه و آسايش استفاده‌کننده را هدف نهايي خود قرار می دهد. به عنوان مثال ميز در مساحت خاص و مورد نياز خود در ارتفاعي از زمين تعريف مي‌شود که فرد بتواند بر محيط پيرامون و فعاليت مورد نظر خود مسلط بوده و احساس راحتي نمايد.



1) مدرسه ابتدایی اوتاسه-ییتن-دریافت متفاوت یک کودک و یک بزرگسال به دلیل ارتفاع دید متفاوتشان نقش تعیین کننده ای در طراحی چشم اندازهای فضا خواهد داشت.



تطابق با تناسبات

از دیگر نکات قابل تأمل در معماری ژاپن شناخت مخاطب يا «استفاده کننده» پیش از شروع طراحي است. ويژگي‌هاي فيزيولوژيکي و روان‌شناختي برمبناي رده سني استفاده کننده از فضا شناخته مي‌شود. طراحيِ منطبق با نيازهاي جسمي و روحي، عامل مهمي در موفقيت طرح‌ها و رضايت و آسایش استفاده کنندگان است. مبلماني که براي انسان طراحي مي‌شود بي‌شک هماهنگ با جسم اوست و لذا سن انسان نيز در آن تأثيرگذار خواهد بود. دريافت متفاوت يک کودک و یک بزرگسال به دليل ارتفاع ديد متفاوتشان نقش تعيين کننده‌اي در طراحي چشم‌اندازهاي فضا خواهد داشت. سالمندان نيز با توجه به ضعف هاي جسماني و توانایي هاي محدود، به فضاها و مبلماني با ابعاد، رنگ و بافت متفاوت نياز دارند.


2) نمونهای از ظروف چوبی و سبدهای حصیری در یک خانه سنتي ژاپنی


بهره‌گيري از فن‌آوري

معماري بومي در هر کجاي دنيا واجد خصيصه‌هايي مشترک است که استفاده از امکانات، ابزار و مصالح موجود و در دسترس يکي از آنها به شمار می رود. بشر همواره آموخته است که چگونه با بهره‌گيري از آنچه که در اختيار دارد رفع نياز نموده و در راستاي آسايش بيشتر حداکثر استفاده را از آنها کند.

معماري خشتي فلات مرکزي ايران و ساخت ظروف سفالين ايراني و يا معماري چوبي ژاپني و ظروف و سبدهاي حصيري ژاپني نمونه‌اي از اين بهره‌وري‌ها در تطبيق با امکانات موجود است. روش‌هاي ساخت و نحوه به کارگيري مصالح بومي که نسل به نسل در ميان مردم يک سرزمين به صورت سينه به سينه تداوم مي‌يابد، به عنوان اصول هويت‌دهنده به طراحي و معماري يک سرزمين مطرح مي‌شوند. در همين راستا فناوري و فرهنگ چنان با هم پيوند مي‌خورند که در قرون بعد نيز تصور خلق فضا و طراحي مبلمان به گونه‌اي که با شکل، بافت و رنگي ديگر نمود يابد، خارج از تصور خواهد بود.


3) دخل وتصرف در طبیعت و حضور و تلفیق آن با معماری



تلفيق با طبيعت

معماري و ساخت و ساز بنا بعنوان يک مداخله در بستر پيراموني،- که تأثير زيادي بر محيط مي‌گذارد و به تبع آن، از آن نيز تأثير مي‌پذيرد- به نوع نگرش انسان¬هاي هر منطقه نسبت به طبيعت بستگي دارد. در نگرش شرقي توجه به طبيعت و قائل بودن بعد ماورايي براي آن، در نحوه دخل و تصرف در طبيعت و حضور و تلفيق آن با معماري نقش مؤثري داشته است.

اين نکته که از گذشته‌هاي دور در سرزمين هاي شرقي همواره جزيي از طبيعت مورد پرستش واقع شده، خود گوياي ارزشی معنوي است که در جهان‌بيني شرقي براي طبيعت قائل بوده‌اند. اين امر در باغ سازي ژاپني به تلفيق ارگانيک بنا با محيط پيرامون منجر شده است به گونه‌اي که ساختمان برمحيط اطراف غلبه ندارد و ساماندهي باغ به صورت ارگانيک، طبيعت بکر را در ذهن تداعي مي‌کند.

ارزش معنوی طبیعت در فرهنگ ژاپن علاوه بر استفاده از مصالح طبيعي بکر، منجر به بهره‌گيري و حضور بيشتر طبيعت در معماري شده است. طراح ژاپني با گشودن بازشوهاي ساختمان رو به بهترين مناظر زیبای طبيعي به دنبال آن است تا نيازهاي روحي استفاده کننده را نيز از اين طريق پاسخ گويد و چشم‌ها و گوش‌ها را در جهتي سوق دهد که دريافت بيشتري از طبيعت داشته باشد.

بهره‌گيري از مصالح طبيعي و حضور طبيعت در عرصه فضاهاي داخلي در اجزاء و اثاثيه ساختمان نيز ديده مي‌شود.


4) فضایی که به واسطه حضور عناصر معنوی هویت یافته و به اتاق جهت می¬دهد


رابطه فرم و محتوا

ژاپن به عنوان سرزميني که نکات بسياري در معماري، هنر و فرهنگ خود دارد، در مواجهه با شرايط جديد، تغييرات پيش‌رو و روش‌هاي نوين ساخت به راه‌حل‌هاي قابل قبول و گاه زيرکانه‌اي رسيده است. تداوم نگاه گذشته را که متکي بر خواست‌هاي دروني انسان و ارزش هاي جمعي است در طراحي‌هاي دو معمار معاصر برجسته ژاپن آقای «کازوهيرو کوجيما(2)» و خانم «کازوکو آکاماتسو(3)» مي‌توان کنکاش کرد و چگونگي انطباق این نگاه را با شرايط امروز به روشني دريافت.

«کوجيما» و «آکاماتسو» در تعریف رابطه فضاي داخلي معماري و کالبد آن، «تنگ يخ‌زده ماهي» را مثال می زنند (4)که يخ مي‌زند و شيشۀ آن مي‌شکند. آنچه در پيش ‌رو قرار مي‌گيرد آبي است که شکل ظرف را به خود گرفته و ماهي قرمز را در درون دارد. کالبد معماري همچون ديوارها و ستون‌ها حکم تنگ ماهي را دارند که مبلمان موجود در فضاهاي داخلی را همچون آبي که ماهي قرمز را در برگرفته، مطابق با شکل ظرف در کنار هم قرار مي‌دهد. تنگ ماهي قرمز بر اساس رابطه‌اي متقابل شکل خود و بالطبع شکل محتويات دروني‌اش را از عملکرد، تناسبات، فرهنگ، فناوري و طبيعت وام مي‌گيرد. در ادامه به ذکر نکاتي پرداخته مي‌شود که نشانگر چگونگی اين داد و ستد در مسير گذشته تا حال است.


5) خانه- موزه اونا که جهت زندگي و محل نمايشگاه آثاز يک هنرمند طراحي شده است.- راه پله به عنوان گذرگاهی در میان کتابها هويت يافته است.


فضاهاي سفيد و سياه

امروزه تشبیهات و مثال های گوناگونی در جهت تعریف کاربردی و مفهومی تر چگونگی کارکرد فضاها و نحوه تطابق آن با کالبد طرح ارائه می شود. در این خصوص «کوجيما» و «آکاماتسو» فضاهاي يک اثر معماري را به دو دسته «سياه» و «سفيد» طبقه‌بندي مي‌کنند: (5) «سياه‌ها» فضاهايي هستند که فعاليت‌هاي مشخصی را پاسخ مي‌دهند و «سفيدها» فضاهايي محسوب مي‌شوند که فعاليت ويژه‌اي در آن روي نمي‌دهد و از آنها به عنوان مفصل ارتباطي فضاهاي «سياه» استفاده مي‌شود. با اين وجود بايد به خاطر داشت چنانچه فضاهاي سفيد تنها پیوند ميان فضاهاي سياه را ايجاد کند، شرياني ارتباطي به وجود مي‌آيد که روح حيات و سرزندگي را در خود ندارند.

در معماری سنتی ژاپن خانه ها با پلانی مربع شکل و ستونی در وسط ساخته می شد و فضایی مسقف و نیمه باز گرداگرد محیط بیرونی خانه شکل می گرفت که فقط کارکرد یک راهروی ارتباطی را نداشت بلکه فضای مکث، سکون و تفکر نیز به شمار می رفت. تداوم این نگاه که به وضوح از نظریات این دو معمار معاصر قابل برداشت است، موجب شده تا در طراحی های آنها راهرو تنها گذرگاه نباشد. راه‌پله نيز مسيري باريک و نامطلوب به شمار نمي‌رود که با اختصاص دادن باقي‌مانده‌هاي پارچه‌اي که از آن لباسي بر تن ساير فضاها دوخته‌ايم به وجود آمده باشد. اين فضا نيز مي‌تواند هويتی مشخص و مستقل یابد.

فضاهایی که با عنوان «سیاه» نام گذاری شده اند لزوماً نبايد فضايي براي انجام فعاليت‌هاي روزمره زندگي باشند. فضاهايي مختص خوردن، خوابيدن، دور هم نشستن و گفتگو کردن در منظومه خانه‌هاي مسکوني بارها و بارها تکرار شده‌اند. مي‌توان حضور عناصر معنوي ژاپن را در محل زندگي انسان به گونه‌اي ديگر ديد. حجم ساده و فضاي ناب و خالص به واسطه مظروف خود معنا و هويت مي‌يابد. اين عناصر به فضاي داخلي جهت مي‌دهد و افراد خانه را وامي‌دارد تا پشت به آن ننشينند. در اينجا حضور يادگارها و يادآوري‌هاي معنوي و مقدس و پاک، عملکرد مستقل و منحصر به فرد يک فضا را تعريف مي‌کند.
در معماري سنتي ايراني نيز طاقچه‌ها مکاني براي جايگذاري شمعداني‌ها، آينه و عکس هايي بود که سمبل حضور گذشتگان و تداعي کنندۀ خاطرات آنان به حساب می آمد. طاقچه‌ها به واسطه اينکه کتب مقدس، سجاده و جانماز را در بر می گرفتند، نمادی از حضور معنويت در خانه ايراني بودند. عبور نور از شيشه‌هاي رنگي پنجره‌ها، تلألويي رنگارنگ به فضاي داخلي مي‌بخشيد که سادگي، نشاط و گرمي را براي زندگي به ارمغان مي‌آورد. -در خانه امروزايراني جاي اين ظرف کجاست؟

6) همه عناصر فضاهای داخلی متناسب با مقیاس مینیاتوری درخت مقدس (بنائی) که نسل اندر نسل در خانه حضور داشته است طراحی شده اند.


فضاهاي «سياه» و «سفيد» باز نوشته‌اي از فرهنگ و هنر

توجه به ابعاد معنوي فضا چه در معماري ژاپني و چه در معماري ايراني نمودي چشمگير دارد و همانگونه که ذکر شد این امر برگرفته از بينش خاص شرقي‌ها نسبت به طبيعت است که براي آن ارزش خدايي قائلند. براي ژاپني ها عناصر طبيعي مقدس و يادآور عظمت خداوند است و به همين جهت در فضاهاي دروني و بيروني بنا معنويت احساس مي‌شود.

در ژاپن عناصر طبيعي مقدس‌اند و بايد در فضا نمود يابند. به اين ترتيب با مقياسي جديد به فضاي خانه قدم مي‌گذارند. ژاپني روي زمين مي‌نشيند و تشکچه‌اي ساده وضعيت نشستن او را اصلاح مي‌کند. ميز غذاخوري تا ارتفاع مناسب پايين مي‌آيد و اين تناسب موزون وقتي کامل مي‌شود که چراغ‌ها نور و روشنايي را به درستي باز تابانند و آنگاه سايه درخت مقدس (بنسائي) که تا مقياسي مينياتوري کوچک شده است، بر سرخانه افکنده شود. بنابر همين روند است که در خانه ژاپني زندگي در ارتفاع کمتر از يک متر جريان دارد.

7) چیدمان عناصر فضایی بازآفرینی تابلوی نقاشی مورد نظر است


8) فضای پذیرایی مهمان "پر از خالی" است. فعاليت جاري در فضاست که به آن هويت مي¬دهد.



در معماري ژاپني فضاي داخل يک ساختمان، معنايي را زمزمه مي‌کند که در طي قرن‌ها شاهد ردپاي آن در تابلوهاي نقاشي ژاپني هستيم. اين نقاشي‌ها زمينه‌اي خالص و ساده دارند که با چند لکه رنگي جلوه مي‌يابند. همان چند تاش رنگين که در نقاطي منحصر به فرد تابلو مي‌نشيند، در ديروز و امروز فضاهاي زندگي نيز ديده مي‌شوند:

ژاپنی ها همچون سایر شرقی ها خانواده را کانون زندگی می دانند و نقطه عطف فضا در فضاي نشيمن خانه که رنگ گرم و خالص طبيعت را در خود دارد، جایی قلمداد می شود که اعضاي خانواده نزديک‌ترين فاصله را با يکديگر دارند. از این رو طراح، این نقطه برجسته را با لکه‌اي سياه یا نواري سفيد رنگ روي زمينه مي‌نشاند. درست به همان نرمي و لغزندگي که قلم نقاش روي بوم نقاشي مي‌چرخد، معمار نيز خطوط فضا را ترسيم مي‌کند و در عین خلوص و بدون هیچ پیرایه ای عناصر آن را شکل می-دهد.

در عین حال نقاشي ايراني را با ساختاری یکپارچه مي‌بينيم که در آن اجزاء بي‌شمار طرح به هم پيوند مي‌خورند تا در يک جمله کلي معنا يابند. مبلمان در خانه ايراني لکه‌هاي منحصر به ‌فرد رنگين نيست. بلکه با تار و پود بنا در هم تنيده است. طاقچه و رف هم زمان با سفت کاری بنا در تن ديوار خود را نشان مي‌دهد.
چنانکه پیش تر گفته شد فرهنگ ژاپنی را می توان در تمامی صور هنر بازیابی و بازشناسی کرد. جوهره اصلي اين نوع طراحي نیز تفکري است که به فعاليت‌هاي جاري در فضا بيش از زمينه توجه مي‌کند. در خانه سنتي ژاپني، فضايي که به پذيرايي از مهمان اختصاص دارد خالي از مبلمان است. کف اتاق مضرب صحيحي است از تاتامي که حجم فرو رفته‌اي را دورتادور احاطه مي‌کند و ديگر هيچ عنصري به جز وسايل «مراسم چاي» که در اين حجم کوچک جاسازي شده است، به چشم نمي‌خورد. فضا خالص است. رنگ ديوارها از همان رنگ اْکر چوب و بافت منحصر به فردش گرفته شده است. رنگ‌هاي عاريه‌اي ـ همچون رنگ‌هاي روغني امروز ـ ديده نمي‌شود. مراسم چاي است که به اتاق جهت مي‌دهد و نقطه عطف فضا را مشخص مي‌کند.

9) کالج علم و هنر ليبرال- مرکز آموزشي دوهه- دیواره های سبک امروزی ترکیب بندی نمونه های گذشته را تداعی می کند.

الفت ديرين ـ تکنولوژي نوين

موفقيت معماران ژاپني را مي‌توان در بهره‌گيري از فناوري های مدرن در تطبيق با هويت بومي آنها دانست. علي‌رغم استفاده از فناوري‌هاي جديد در حوزه ساخت و ساز، ويژگي‌هاي زيبايي‌شناختي خلق فضا که برآمده از بافت، رنگ، مصالح، ساماندهي و تناسبات فضايي است، اصالت بومي خود را حفظ کرده و رگه‌هايي از روحيه فضاهاي بومي در فضاهاي جديد نيز ديده مي‌شود.

در گذشته ديوار اتاق‌ها از چوب و با پوششي از خاک رس و سبوس برنج ساخته مي‌شد که بسيار سبک و تنها جدا کننده فضاها بود. فضاهاي داخلي معماري معاصر ژاپن نيز متأثر از همان ترکيب‌بندي شکل گرفته است. زمين سيالي است که ديواره‌ها در آن انعکاس مي‌يابند. شفاف به نظر آمدن ديواره‌ها از سنگيني آن در ذهن مي‌کاهد. ديواره‌ها بي‌اغراق تنها دو بعد طول و ارتفاع را دارند و ضخامت‌شان قابل توجه نيست. در عين ايجاد محرميت و جدا کردن فضاها از هم، نگاه افراد را همچون جريان آرامي از خود عبور مي‌دهند. استفاده از مصالح نوين به گونه‌اي که چنين روحي را در کالبد فضا بدهد، تدبيري زيرکانه است که بين ظرف و مظروف خود آن الفت ديرين را ايجاد مي‌کند.

10) از راست به چپ: خانم کازوکو آکاماتسو (Kazuko Akamatso ) و آقاي کازوهيرو کوجيما (Kazuhiro Kojima) در زمان حضورشان در تهران


پنجره ـ تابلويي از طبيعت

توجه به طبیعت و بعد ماورایی آن و تلفیق ارگانیک بنا با محیط پیرامون گاه تا آنجا پيش مي‌رود که طبیعت تنه اصلي را تشکيل داده و عناصر و مبلمان قرار گرفته در آن شاخه‌هايي روييده از اين درخت به شمار مي‌روند. مجموعه در هم تنیده این دو معماري را شکل مي‌دهد که فضاي درون و بيرون آن مرزي نمي‌شناسد. در اين صورت عناصر موجود در فضای معماری نه تنها تيغ برنده طبيعت نخواهد بود، بلکه زندگي را در کالبد آن معنا مي‌کند. طبيعت ظرف و مبلمان، مظروف آن خواهد بود.

11) کالج علم و هنر ليبرال- مرکز آموزشي دوهه- ديواره‌ها در عين ايجاد محرميت و جدا کردن فضاها از هم نگاه افراد را همچون جريان آرامي از خود عبور مي‌دهند.

12) لغزش نرم و خنک طبیعت در فضای گرم خانه


اين ارتباط گاه بالعکس روي مي‌دهد: درختي که سرنوشتش با کالبد بنا گره خورده است، نور و روشني را مي‌جويد. در اين ره با تن بنا برخورد مي‌کند، جدل مي‌کند، ره آشتي برمي‌گزيند و با آن پيوند مي‌يابد.

در معماری سنتی ژاپن ضوابط و قراردادها جهت و سطح بازشوها را تعیین نمی کند. طبيعت راه خود را در طرح معماری می گشاید و ضوابط موجود را به نرمي کنار مي‌زند. پنجره‌ها بر اساس جهات جغرافيايي و دسته‌بندي‌هاي نور شمال و جنوب گشوده نمي‌شوند. هر پنجره تابلويي از طبيعت است که در سطح زمين مي‌لغزد و به درون مي‌آيد. سطوح جانبي ساختمان از هم شکافته مي‌شوند تا راهي به سوي طبيعت بگشايند و نگاه انسان را در آن گردش دهند. زمين است که قدمگاه نگاه مي‌شود؛ نه آسمان.

عملکرد، تناسبات، فرهنگ، فناوري‌هاي ساخت و پيوند با طبيعت گاه آنچنان در هم تنيده مي‌شوند که تفکيک و بررسي جداگانه هر کدام امري محال است. نکته قابل تأمل اينکه مجموعه در هم تنيده اين پنج عامل چنان در جوهر انديشه‌هاي اين دو طراح رسوخ کرده که اثرات آن را در فضاهاي مختلفي که براي مقاصد مختلف و در نقاط گوناگون دنيا شکل گرفته است، به روشني مي‌بينيم. کندوکاو در اعماق ذهنيات دروني هر طراح، گنجينه‌اي ارزشمند را به دست مي‌دهد که با هويت او و مردمان سرزمينش ـ و در گستره وسيع‌تر با ويژگي‌هاي نوع بشر ـ هماهنگ و سازگار است و مي‌تواند با صورتي ديگر در دنياي امروز تجلي يابد.


منبع:تحریریه معماری آرل


لینک مستقیم : https://www.arel.ir/fa/News-View-590.html