جهانی سازی انتقادی: مصاحبه برندن کورمیه و آرین اوسترمن با رم کولهاس پیرامون چهاردهمین دوسالانه ونیز

مترجم: احسان حنیف
پرسه زنی با رم کولهاس حس و حال دیگری دارد. هرکس شانس مصاحبه با رم کولهاس را پیدا کند به احتمال بسیار زیاد صندلی عقب خودروی BMW او را به کاناپه خانه خود ترجیح خواهد داد. موقعیتی برای گپی خودمانی با همنوازی صدای زوزه موتور اسپرت V12 و در مسیری بی هدف. مجله Volume هم به عنوان عضوی از این کلوپ صندلی عقب به ما ملحق می شود تا به بحث درباره نمایشگاه مسائل بنیادی [Fundamentals] و تصویری که این نمایشگاه از معماری ایجاد می کند، وارد شود.

آرین اوسترمن: نمایشگاهی که کیوریتوری آن را برعهده داشتی با عنوان "عناصر معماری" با این ذهنیت آغاز به کار کرد که نگاهی اینچنین به معماری شاید ایده ها یا بینش های جدیدی را شکل دهد. تو خودت چه دست آوردی داشتی؟
رم کولهاس: ذکر یک مورد به خصوص کار سختی است. برای من که چندین نتیجه داشت. قبل از شروع کار، هیچ تمرکزی بر یک مسیر مشخص وجود نداشت. اغلب با یک حدس اولیه شروع به کار می کنیم و بعد مراقبیم که چطور این حدس توسعه پیدا می کند. از اول هم مطمئن بودیم که به کمک این پروژه یا مسیرها مشخص می شود یا به نتایجی خواهیم رسید و یا مهم ترین مسائل توسعه پیدا خواهند کرد. یک سالی طول کشید تا کار به نتیجه برسد. می توان گفت در سه بخش به نتایجی رسیدیم.
اول دریافتیم خرد باورنکردنی که معماری ایجاد می کرد اکنون دیگر به سمت پس زمینه در حال محو شدن است، و این مسئله ناشی از نوعی سهل الوصول انگاشتن این حرفه است، و در نتیجه ما مجبوریم دقیق تر از قبل باشیم. یا به عبارتی، از اینکه فهمیدم هیچوقت واقعا تفکری درباره "راه پله" نداشتم، ترسیدم. هر چه هم که بیشتر به عناصر معماری به طور خاص نگاه می کردیم، ترسناک تر به نظر می رسیدند (به خصوص هنگامی که آن ها را در فیلم ها می دیدیم).
علاوه بر این موارد که دور از انتظار هم نبودند، به این مسئله حیاتی نیز رسیدیم که تمام این عناصر میل به ادغام با تکنولوژی دیجیتال دارند. و این مسئله هشداردهنده ای بود که هر عنصر در ارتباط با تکنولوژی دیجیتال توانایی بالقوه مشخصی پیدا می کند که در هر ما حال مجبور به استفاده از این توانایی و گسترشش خواهیم بود. به این ترتیب در نسخه ی کتابی "عناصر" با همراهی وارنر سوبک[Werner Sobek]و کریس کارول [Chris Carrol] و بسیاری دیگر تلاش کردیم که آینده عناصر معماری و بنابراین آینده معماری را تبیین کنیم.
با دقت بیشتر در عناصر، متوجه شدیم که معماری بسیار فراتر از تصورمان هنوز به عنوان یک ماهیت جامع تبیین نشده است، بلکه بواسطه نبوغی حاصل از یک خرد جمعی تبیین می شود. مسئله ای که اکنون در موقعیتی با آن روبرو می شویم که هر عنصر بواسطه تکنولوژی دیجیتال تحولی را متحمل می شود. تحولی که به شکل ویژه ای آنرا قانع کننده می سازد.

آ.ا: در چیزی که الان توصیف کردی یعنی ارتباط با دیجیتال سازی، تاکید بر این است که چگونه عناصر به شکل ناپیدایی شروع به کنش و واکنش می کنند، نه اینکه چگونه به نظر می آیند. ولی نمایش آزمایشی کوچکتری که در روتردام حدود 18 ماه پیش از افتتاحیه و از ماحصل مطالعات دانشجویانتان در دانشگاه هاروارد برپا کردی، بیشتر درباره ماهیت های فیزیکی و چگونگی در هم تنیدگی این ماهیت ها بود.
ر.ک: به نظرم نمی آید که ما تنها به یک جنبه و نه هیچ جنبه دیگری توجه می کنیم. در ضمن، این کار به عنوان اثری در حال گذار ارائه شده است. به همین دلیل هم هست که نمی خواهیم که کاتالوگ حالتی شبیه به کتاب پیدا کند. هنوز داریم همراه تاشن[Taschen]  روی همان کتاب کار می کنیم و در بهار از آن رونمایی خواهیم کرد. شما می توانید بیانات و ادله ی متفاوتی برای هر عنصر پیدا کنید چراکه به عنوان یک نمایشگاه از آن انتظار داریم که متنوع و نه چندان منسجم یا برآمده از صرفا یک نقطه نظر باشد. اگر بخواهیم چندان قاطع صحبت نکنیم: این همان چیزی است که ما در حال انجامش هستیم و بر قضایا تحمیلش می کنیم.
آ.ا:  منتقدی نوشته بود این نمایش باید نظریه ای را شکل می داد اما در این مورد شکست خورده.
ر.ک: هیچوقت نفهمیدم منظورشان از نظریه در معماری چیست. همین مسئله را در مورد کتاب "نیویورک در هذیان" هم می گفتند ولی چهل سال بعد به عنوان بخشی از نظریه مورد توجه قرار می گیرد. بنابراین به باور من نهایتا برخی اثرات خردورزانه را با خود به همراه خواهد داشت.
آ.ا: می توان این دوسالانه را به مثابه دریافتی منفی از وضعیت حال حاضر معماری و نگرانی از این وضعیت مورد خوانش قرار داد که اگر اینطور باشد تلاشی خواهد بود در جهت شروع دوباره.
ر.ک: واقعا اینطور احساس می کنی؟
آ.ا: البته می توان خوانشی هم از آن داشت به مثابه تلاشی خوش بینانه درجهت نشان دادن غنا و خرد دیوانه وار معماری.
ر.ک:من دقیقا با احساسی بدبینانه شروع به کار کردم؛ اما در عین حال با علم درونی به اینکه هنوز به اندازه کافی کارا، به تصویری به لحاظ فکری غنی از معماری نپرداخته ایم و این گفته دیگر قدیمی است که ما (به عنوان معماران) توسط اقتصاد و سیستم اقتصادی واداشته شده ایم تا بر تنها یک جنبه از معماری با هزینه کردن بسیاری دیگر از جنبه ها، متمرکز شویم. بنابراین وقتی شروع به توجه به سایر جنبه ها هم کردیم، جهانی به شکلی شگفتی آور غنی برایمان آشکار شد که ما/من (و نمی دانم آیا باید اینجا از ما حرف بزنیم یا من!) تقریبا فراموشش کرده بودیم/بودم.
آ.ا:  این نمایش در دو بخش برگزار می شود، عناصر معماری و جذب مدرنیته
ر.ک: سه تا.
آ.ا:  ؟
ر.ک: موندیتالیا
آ.ا: بله، ببخشید، البته.
ر.ک: این سه بخش درواقع به یکدیگر چفت شده اند.
آ.ا: با مرکزیت موندیتالیا؟
ر.ک: خیر، به نظر من، حوزه گسترده تر جذب مدرنیته است با دو ماهیت دیگر در درونش: عناصر و موندیتالیا. در نهایت هم نمایشی است درباره کل فرآیند مدرنیزاسیون.
برندن کورمیه: حال بیاید به موضوع "جذب مدرنیته" بپردازیم: می خواستیم به این مسئله بپردازیم که پاویون های ملی چه کاری باید انجام دهند، عملکردشان چیست. با تعیین موضوع، تقریبا کنترل همه چیز را بدست گرفتی اما آیا ایده ای ازپیش تعیین شده[preconceived]  از چیزی که پاویون ها باید باشند داشتی؟
ر.ک:  به اقتضای طبیعت موضوع مسائل زیادی برای کشف وجود داشت پس مطمئنا تصویری از یک نظریه یا مسئله وجود نداشت. من خودم تازه فهمیدم که جذب مدرنیته باعث چه چیزی هایی شده است. واقعا تحت تاثیر انرژی و تنوع پاسخ ها قرار گرفتم.
ب.ک: اما امروزاز نظر تو هدف یک پاویون ملی چیست؟
ر.ک:  زیباییِ موضوع ما نیز همین بود. می توانستیم رابطه بین پاویون ها را مورد مطالعه و سنجش قرار دهیم. ابتدا شک داشتم که بتوانیم به شکلی ثمربخش به جهانی سازی از دریچه چشمان پاویون های ملی نگاه کنیم، اما برخلاف انتظار، رابطه بین این کوشش ها را مورد مطالعه و سنجشی دقیق قرار دادیم. همین مسئله نیز برای دوسالانه به عنوان یک کل صادق است چراکه سرشار از احساس سرزندگی است و این احساس را به شما منتقل می کند.
آ.ا:  آیا ما ایده ها را مورد آزمون قرار می دهیم تا در این بین طبیعت سیاسی دوسالانه را دریافته و در نتیجه نشان دهیم که دوسالانه چگونه با پاویون های ملی و جیاردینی[1] اش، در روند رو به رشد شکل گیری اش از دوران استعماری ریشه گرفته و رشد پیدا می کند؟!
ر.ک: خیر، من فکر می کنم دوسالانه نقشه ای جذاب است که تمام تغییراتی را که طی یکصد سال اخیر اتفاق افتاده اند، بازتاب می دهد. در پشت صحنه نیز در تلاشیم تا زمین های جدیدتری را به جیاردینی اضافه کنیم و این مشکلی است که در حال حاضر ساکن باقی مانده است. اوکراین را دیدید، با خیمه نظامی شان در خاکریز جلوی جیاردینی؟ مبهوت کننده بود.
ب.ک:  یکی از اصلی ترین ایده هایی که از جیاردینی و پاویون ها دریافتم، این بود که معماری چه چیزی می تواند به دولت ملی [nation-state] بدهد و اینکه آیا کسی می تواند نقشی مثبت برای معماری درنظر بگیرد؟
ر.ک:نظر خودت چیست، آیا پاسخی برای این مسئله وجود دارد؟
ب.ک: خوب، در شکل انباشته شده اش [aggregate] ، معماری توانایی چنین کاری را دارد.
آ.ا:  وقتی از مردم برای مشارکت در این برنامه دعوت می کردیم، به سختی می شد کسی را پیدا کرد که مایل باشد رابطه ای مثبت بین معماری و دولت را حتی درنظر آورد.
ر.ک: و چطور این موضوع را تشریح می کنید؟ خیلی جالب است که این دوسالانه در حقیقت با برخی اعتقادات محکمی که امروزه هنوز پابرجایند، روبرو می شود، اعتقاداتی که به این سمت می روند که عمیقا جاافتاده شوند، وحشتناک است؛ پیش داوری در مورد چیزی که معماری می تواند یا نمی تواند انجام دهد. درنتیجه نئولیبرالیسم یا جهانی سازی نگاه بدبینانه ای نسبت به معماری به وجود آمده است، در حالیکه کاملا باید عکس این موضوع باشد، باید زمین بازی به شدت فوق العاده ای برای معماری در نظر گرفت که بسیاری نقش ها و بسیاری دیگر از فرصت ها را برای معماری به همراه داشته باشد.
به نظر من توضیحی که برای این مسئله می توان داشت این است که که سازمان اقتصاد بازار که احتمالا نوآوری و تبدیل را ترویج می کند، به هیچ عنوان چنین کاری انجام نمی دهد. اما کلا هم خیلی زود است که به این نتیجه برسیم. بنابراین نتیجه ی این پیش داوری نابودی خلاقیت و نوآوری است و این بخشی از مشکلی به مراتب بزرگتر است.

معماری ملی هنوز قابل تشخیص است.....

امروزه چه چیزی از سبک های ملی باقی مانده؟ چطور به اینجا رسیدیم؟
 

آ.ا:  ما در دورانی بزرگ شدیم که معماری مدرن چیز مثبتی به حساب می آمد، بیان آینده و امید، مردم هم کاملا برای در آغوش کشیدنش مشتاق بودند. اما همه این مسائل در دهه نود ناگهان تغییر کردند.
ر.ک: مردم شاهد اهداف اجتماعی در به طور مثال ساختمان هرتسبرگر [Hertzberger]  و تمام آن چیزی که حالا دور ریخته شده، بودند. اما معماران به اندازه کافی صادق نبودند تا اعتراف کنند، اعتراف به اینکه نقش های حال حاضر آن ها تنها کاریکاتوری از نقش ها و توانایی هایی واقعی آن هاست. حرفه به خودی خود از بسط امکانات و حوزه کاری صحبت می کند اما به هیچ عنوان در مورد موانع کاری صادق نبوده است.
خیلی برای من عجیب است که به من همچنان به عنوان یک موج سوار [surfer] نگاه می کنند. ابعاد انتقادی هر کاری که انجام داده ، نوشته و یا گفته ام در این نگاه متعصب به چشم نمی آید. اگر من، تنها در حال بازارگرمی بوده ام پس می توانم حداقل مقاله ای در مورد فعالیت خود به عنوان ساوونارولای [2] اقتصاد بازار بنویسم، درست است؟ خیلی عجیب است.
ب.ک:در یکی از پیش نوشتارهای درباره دوسالانه، نوشتی که به طور کلی معماران دیگر برای حکومت ها کار نمی کنند. اما به نظر، خودت مثالی در خلافش هستی.
ر.ک: بله، بله، من معماری بسیار غیرمعمولم و بی دلیل هم نیست، چراکه سمپاتی من با آن نوع معماران قدیمی است.
ب.ک: فکر نمی کنی سایر معماران هم از این دست پروژه ها دارند؟
ر.ک: خوب، دارند، فکر نمی کنم که من استثناءام. اما بحث من درباره تاثیر اقتصاد بازار بر معماری بوده است و از طرف دیگر من تمایل شدیدی به پروژه های عمومی نیز دارم.
ب.ک: در مشارکتی که در دوسالانه قبلی داشتید، روی معماران ناشناخته ای تمرکز کردید، کسانی که در بخش های اداری مشغول به کارند.
ر.ک: که درواقع برای ما تلاشی بود در جهت نشان دادن حوزه خلاقیت آن نقش ها.
آ.ا: در آماده ساری این دوسالانه شما همچنین کتاب "منطقه گرایی انتقادی" [Critical Regionalism] فرامپتون [Frampton]  را بازخوانی کردید، در کنار آن براساس نظرات استفان پترمن[Stephan Petermann]، تحت تاثیر منفی بافی قرارگرفتید که بنیادهای این عملیات نجات را تقویت می کنند، عملیات نجاتی برای حفظ مدرنیسم از زوال کامل.
ر.ک: به عقیده من مسائلی که عنوان کردید به شدت هم به این چارچوب متنی مرتبطند. با نگاهی پس نگرانه، من به کاری که او در تلاش برای انجامش بود، بسیار بیشتر از قبل احترام می گذارم، همچنین به مثابه مخالفتی متعصبانه و قدیمی نسبت به جهتی که معماری در حال حرکت به سمتش بود، در تلاش برای یافتن ماهیت ناحیه ای بودن [the regional] و به عنوان پادزهری به شدت اثرگذار به آن احترام می گذارم. اما دو مسئله در آن وجود داشت:
اول اینکه این راه هوشمندانه ای برای دفاع از جنبشی بین المللی نبود و دوم اینکه اندکی ساده لوحانه بود که بخواهیم ناحیه را ماهیتی ثابت درنظربگیریم که همزمان رو به مدرن شدن نمی رود. بنابراین این دو اشتباه در آن بود. اما باز با همان نگاه پس نگرانه، با هشداری که می داد بسیار زیاد ارتباط برقرار می کنم.
آ.ا: اما این مسئله تا این حد تنزل یافت که باعث شد بحث به سمت پرداختن به "بی ثباتی" و نحوه ارتباط معماری با آن پیش برود.
ر.ک:و این تمام مسئله مدرنیزاسیون است: معماری چگونه می تواند به بی ثباتی مرتبط شود.
آ.ا:  آیا ما در پروژه پژوهشی درگیر شده ایم که عنوانش "معماری صلح"[Architecture of Peace] است و با این سوال بنیادی شروع می شود که: آیا معماری می تواند در ایجاد صلح دخیل باشد، آیا می تواند به خلق جامعه ای با ثبات کمک کند؟
ر.ک: فکر کنم در بسیاری از پاویون ها در اثبات نقش سازنده معماری در تفکر مبتنی بر بازسازی ادله ی قانع کننده ای وجود دارد، خواه بعد از جنگ باشد، خواه بعد از روی کار آمدن یک رژیم جدید. معماری می تواند عرصه قابل قبولی را خلق کند که مناسب انقلاب روسیه و یا روتردام بعد از جنگ و یا بسیاری دیگر از اینگونه مثال ها باشد. پس در این مواقع هیچ شکی در کاری که معماری می تواند انجام دهد نیست، آژانس معماری. ولی دوران سخت پس از آن است که از راه می رسد. آیا معماری می تواند در خود بازنگری کرده و نهایتا یا پیچیده تر شده و یا به کمتر از یک لطیفه تقلیل یافته یا نسبی شود!!
آ.ا: چیزی که ما را وادار می کند به موقعیت های درون بیروت، کابل و سایر مناطق پسا-جنگی[post-conflict] توجه کنیم این است که معماری اغلب اثری برهم زننده دارد، و به جای صلح به کشمکش تشویق می کند.
در موقعیت های از نظر فرهنگی یکدستِ پس از جنگ در روتردام، این که معماری چه کاری می توانست و باید انجام می داد، مسئله روشن است، اما در موقعیت های از نظر فرهنگی بسیار پیچیده تری که ذکر کردیم، مسئله به هیچ عنوان مشخص[self-evident] نیست.
ر.ک: خیر، امروزه موقعیت بسیار پیچیده تر است و اقتصاد بازار فاکتورِ تعیین کننده است.
 

[1] Giardini
مجموعه باغ هایی در شرق ونیز که دوسالانه های ونیز از سال 1895 به صورت سنتی در آن برگزار می شوند.
[2] Savonarola
کشیش ایتالیایی و رهبرفلورانس در سال‌های ۱۴۹۴ تا ۱۴۹۸ بود. وی یکی از مخالفین سرسخت رنسانس در تاریخ است.در سخنرانی‌های پرشورش مردم را از عذابی که در انتظارشان بود می‌ترساند و آنها را از زندگی گناه آلودی که در پیش گرفته بودند برحذر می‌داشت.
 
تحریره معماری آرل
مترجم: احسان حنیف
منبع: volumeproject

لینک مستقیم : https://www.arel.ir/fa/News-View-4931.html