عناصر و اصول در طراحی داخلی



نویسنده: فیروزه فقهی
خلق محیطی زیبا و کاربردی، کاری سخت و پیچیده نخواهد بود اگر با عناصر اولیه و اصول کلی طراحی آشنا باشیم. شناسایی و رعایت این عناصر و اصول، به ما دیدی درست و کاربردی می دهد که بر اساس آن می توان دست به انتخاب زد. عناصر طراحی، در حقیقت ابزار اولیه ی طراحی هستند و عبارتند از: خط، شکل، فضا، فرم، بافت و رنگ. نحوه ی ترکیب این عناصر و قرارگیری آنها در محیط را اصول طراحی مشخص می کنند. تعادل، ریتم و تاکید، از جمله ی مهمترین این اصول هستند. در این مقاله سعی شده با مراجعه به مقالات موجود در این زمینه و سایت های معتبر، به بعضی از مهمترین و کلیدی ترین آنها پرداخته شود؛ با تاکید بر اینکه ممکن است عناصر و اصول دیگری هم وجود داشته باشند که در این مقاله ذکر نشده باشند.

خط (Line):
از حرکت نقطه به خط می رسیم. هر خط دارای جهت، طول و ضخامت است. با استفاده از خطوط، شکل ها و فرم ها تشکیل می شوند. مهمترین و کاربردی ترین خطوط در معماری داخلی خطوط افقی و عمودی هستند.


خطوط افقی (Horizontal):
خطوطی قوی و دارای هارمونی و ارتباط با زمین، آرامبخش، پذیرا و متین. استفاده از خطوط افقی در سطخ وسیع باعث می شود که فضا عریض ترو درازتر به نظر برسد. این حمام مثال خوبی از کاربرد خطوط افقی است. خطوط افقی بکار رفته در کاشی دیوارها، کابینت و روشویی فضا را طویل تر نشان می دهد.


خطوط عمودی(Vertical) :
این نوع خطوط چشم، ذهن و روح را به بالا سوق می دهند. جهت بالادر مفهوم خاص خود می تواند به معنی فراسوی یا بالاسوی باشد. به همین خاطر است که در کلیساها و مساجد قدیمی بیشتر از خطوط عمودی استفاده می شود. فضاها با استفاده از این خطوط ، بلندتر و با عظمت تر به نظر می رسند و احساس ثبات و امنیت را در بیننده بر می انگیزانند. بهترین خطوط برای استفاده در سالن های غذاخوری و نشمین های رسمی و همینطور ورودی ها هستند. این آشپزخانه، کاربرد خطوط عمودی را به ما نشان می دهد. بخش جالب توجه این طراحی سقف است، که توسط نور طبیعی که بصورت مخفی به درون تابیده می شود، حالت معلق پیدا کرده است. خطوط عمودی در کاشی های کف، پنچره ها و کابینت ها دیده می شوند.

شکل(Shape) :
به سطحی که توسط خطوط احاطه شده باشد، شکل می گویند. شکل ها در حقیقت سطوحی دو بعدی هستند. مهمترین گروه آن اشکال هندسی مانند مربع، مستطیل، دایره، مثلث و ... هستند. کاربرد اشکال در معماری داخلی باعث ایجاد جذابیت و سبک می شود. مثال های آن در معماری عبارتند از انواع سازه های معماری (داخلی و خارجی)، کوسن ها، تابلوهای نقاشی و ... .


سطوح با خطوط مورب (Angular):
خطوط مورب حسی از حرکت، جنبش و جریان را به فضا می بخشند. خطوطی دراماتیک و بی ثبات هستند. معمولا افراد تمایل بیشتری به دیدن این نوع خطوط نسبت به خطوط صاف دارند و مدت زمان بیشتری می توانند آن را تحمل کنند. شاید به این دلیل که این نوع خطوط ذهن را درگیر می کنند. شکل این حمام کاملا مربع است. اضافه کردن سقفی با خطوط مورب که نور را به داخل هدایت می کتد، به این فضا شخصیت و پویایی بخشیده است. نور طبیعی وارد شده به فضا، فضا را جذاب تر کرده است.


سطوح با خطوط شکسته (Diagonal):
این خطوط هم مانند خطوط مورب انرژی و پویایی به محیط بخشیده و تقابل زیبایی با خطوط عمودی و افقی موجود در فضا ایجاد می کند. در این آشپزخانه از خطوط شکسته در سقف و کانتر استفاده شده است. خطوط افقی در پنل های چوبی دیوار و همچنین گوشه های گرد صفحه ی روی کانتر تاکیدی بر خطوط شکسته ی بکار رفته در سقف و کانتر هستند. استفاده از خطوط شکسته در فضا، حس حرکت ایجاد کرده و فضای کار در آشپزخانه را از فضای نشیمن جدا می کند.



فضا (Space):
به حجم یا محیطی سه بعدی گفته می شود که دارای طول، عرض و ارتفاع بوده و شامل تمامی فاصله ها، نواحی و نقاط مابین یا اطراف اشیا و فضاهای خالی درون آنهاست. فضاها به دو نوع مثبت و منفی تقسیم می شوند. به المان ها و احجام موجود در فضا، فضای مثبت و نواحی خالی بین آنها، فضای منفی نامیده می شود.


مثبت و منفی (Positive and Negative): این حمام دارای هر دو فضای مثبت و منفی است. فضاهای منفی یعنی فضای زیر روشویی و وان، چشم را بسوی خود جذب می کند. فکر می کنم طراح به این خاطر از کاشی های مستطیلی شکل در فضا استفاده کرده است که تاکیدی بر فضاهای منفی حمام داشته باشد.


باز (Open): این آشپزخانه مثال خوبی برای این نوع فضا می باشد. در این محیط که بسیار خوب چیدمان شده، فضای بسیار خوبی برای ترددها در نظر گرفته شده است.



فرم (Form):
هر شی سه بعدی در این گروه قرار می گیرد. مثال های آن؛ هرم، استوانه، مکعب و ... می باشد. گاهی فرم ها از ترکیب دو یا چند شکل بوجود می آیند. فرم ها می توانند در کنار رنگ و بافت غنی تر شوند. بهترین مثال برای فرم در فضاهای داخلی، مبلمان و کابینت ها هستند. فرم ها به دو دسته ی کلی تقسیم می شوند: فرم هایی که با استفاده از سطوح صاف تشکیل می شوند در مقابل فرم های منحنی که از ترکیب سطوح دارای انحنا بوجود می آیند.


فرم صاف (Rectilinear):
در این آشپزخانه تمام فرم های بکار رفته مستطیل شکل هستند. از کابینت ها و قفسه ها گرفته تا تیرک های سقف و پله ها. استفاده از فرم مستطیل به این محیط باز و پذیرا، ثبات و ایستایی بخشیده است. حتی در مبلمان استفاده شده نیز، از فرم های مشابه استفاده شده است.


فرم منحنی (Curved):
این فرم ها به فضا تعادل، نرمی و آرامش می بخشند و فضاهایی با حس موزون و آهنگین بوجود می آورند. در کنار خطوط عمودی و افقی، باعث تلطیف فضا می شوند. در این حمام فرم های منحنی زیادی بکار رفته است. هر کدام از فرم های منحنی، جزئیات متفاوتی دارند که باعث جذابیت بیشتر محیط شده اند. در این تصویر، رنگ سفید حمام تکمیل کننده ی بسیار خوبی برای فرم های منحنی می باشد.

بافت (Texture):
به کیفیت قابل لمس یک سطح، بافت گفته می شود. بطور کلی، دو نوع بافت وجود دارد: بافت قابل لمس (Tactile) که با تماس با سطح آن را حس و درک می کنیم؛ مثل زبری و نرمی. نوع دیگر بافت، بافت بصری (Implied) است که معمولا در نقاشی ها و عکس ها یافت می شود و آن بافتی است که با دیدن و بدون لمس کردن، حس می شود.


بافت زبر (Rough):
افزودن بافت به فضا، باعث ایجاد جذابیت و تنوع می شود. در این حمام با استفاده از سنگ و چوب بافت زبر و نسبتا خشنی بوجود آمده است. بافت دیوارها عمق و جهت به این فضای کوچک می دهد، که در کنار ظاهر روستایی و خودمانی فضا، باعث یکپارچگی محیط شده است.


بافت نرم (Smooth):
در این آشپزخانه سطوح سخت، سنگ و چوب، پالیش و براق شده اند و بافتی نرم و صیقلی به محیط بخشیده اند.

رنگ (Color):


الگوی مکمل (Complementary):
رنگ سبزآبی دیوارها و قرمزنارنجی صندلی ها، رنگ های مکمل هستند. یک ترکیب رنگی فوق العاده، که در کنار رنگ طبیعی کابینت چوبی، رنگ مشکی کف و رنگ سفید میز و شیدهای لامپ، ترکیبی دلنشین و جذاب را ایجاد کرده است. رنگ صندلی ها به فضای آرامبخشی که رنگ آبی ایجاد کرده است، انرژی و نشاط می بخشد.


الگوی تک رنگ (Monochromatic):
این حمام تنها یک رنگ اصلی دارد: قرمز. استفاده از تنالیته های مختلف قرمز و کاشی های قرمزی که به پس زمینه بافت داده اند، به محیط جذابیت و عمق بخشیده اند.

تعادل (Balance):
تعادل یا بالانس در محیط را در یک جمله می توان توزیع مناسب در پراکندگی وزن بصری اشیا در فضا دانست. سه راه برای ایجاد تعادل در محیط وجود دارد: متقارن (Symmitrical)، نامتقارن (Asymmitrical) و شعاعی (Radial).


متقارن (Symmetrical):
ابن نوع بالانس با استفاده از چیدمانی کاملا مشابه و یکسان، در دو طرف خط تقارن ایجاد می شود. از این نوع چیدمان بیشتر برای فضاهای رسمی استفاده می شود. این حمام با دو سینک، دو آینه، دو جاحوله ای و یک فریم شیشه ای که همه ی اشیا را در خود جای داده است، نمونه ی خوبی برای این نوع تعادل است. حتی کابینت ها هم کاملا قرینه طراحی شده اند. به نظر می رسد که در دو طرف این فضا، کمدها و نیمکت ها هم بصورت کاملا قرینه جانمایی شده اند. این حمام حسی رسمی و پایدار را به نمایش می گذارد.

نامتقارن (Asymmetrical):
امروزه از این نوع بالانس در معماری داخلی بیشتر استفاده می شود. بدین صورت که در این نوع تعادل نیز، چیدمان از نظر وزن بصری در دو طرف خط تقارن یکسان است. رسیدن به این تعادل آسان نیست زیرا، تعادل نامتقارن با استفاده از وسایل مختلف و کاملا متفاوت از نظر بافت، رنگ و سایز ایجاد می شود.


در این اتاق نشمین، از سمت چپ شومینه به عنوان خط مرکزی (تقارن) استفاده شده است. ارتفاع و وزن مبل راحتی و کوسن های سمت راست اتاق با کنسول قرار گرفته در سمات چپ در تعادل هستند. ارتفاع شومینه با ارتفاع کتابخانه در تعادل است.

تعادل شعاعی (Radial):
با چیدمان عناصر حول یک نقطه ی مرکزی بصورت دایره ای، به این نوع تعادل می رسیم. پلکان های مارپیچی، مثال خوبی برای این نوع تعادل هستند.


در این غذاخوری زیبا، مجموعه ی میز و لوستر نقطه ی کانونی اتاق است. صندلی ها، مجسمه و تصویر روی دیوار همه از این نقطه ی کانونی به بیرون کشیده شده اند.

تاکید (Emphasis):
برای ایجاد حالت تاکید معمولا یک شی را به عنوان نقطه ی کانونی در فضا، در نظر گرفته و آن را از بقیه ی محیط و المان های پیرامون آن، متمایز می کنند. هدف از ایجاد نقطه ی کانونی در فضا، افزودن جاذبه های بصری است. برخی از تکنیک های ایجاد آن؛ قرار دادن آن در مرکز محیط، بزرگ کردن سایز، بافت دار کردن یا رنگین کردن المان مورد نظر می باشد.


در این حمام زیبا، روشویی نقطه ی کانونی محیط می باشد. این نقطه در وهله ی اول چشم را بخاطر شکل، سایز و رنگ به سمت خود جلب می کند. بخاطر وجود خطوط مورب، این المان به فضا جرکت بخشیده و رنگ خاص قهوه ای - طلایی آن هم تکمیل کننده ی رنگ دیوار پشتی است. در این فضای کوچک، روشویی کاملا بر فضا احاطه دارد.


سقف این آشپزخانه بی نظیر است و اولین چیزی است که نگاه را به سمت خود می کشد. محل قرارگیری، رنگ، شکل و سایز و همینطور نورپردازی آن فضای آشپزخانه را به فضایی مهیج و پر از انرژی تبدیل کرده است.


ریتم (Rhythm):
ایجاد ریتم در فضا باعث چرحش چشم در محیط شده و به بیننده لذت بصری می بخشد. در یک طراحی خوب، ایجاد ریتم مناسب در فضا است. تکنیک های آن عبارتند از تکرار (Repitation)، مدرج سازی (Gradation)، انتقال (Transitiobn)، تضاد (Contrast) و چرخشی (Radiation).


تکرار (Repitation):
در حقیقت استفاده از عناصر (خطوط، اشکال، فرمها و ...) یکسان و تکرار آنها در یک فضا می باشد. این تکنیک به فضا حس انسجام، هماهنگی و ثبات می دهد. بطور مثال، در این ورودی با استفاده از تکرار ستون های یکسان و با استفاده از نورپردازی های مشابه در کف، چشم در طول راهرو حرکت کرده و احساس لذت می کند.


تکرار قاب هایی با فریم های یکسان، یک اندازه و یک رنگ، راه آسانی برای دستیابی به ریتمی دل انگیز و مطبوع در فضا است.

مدرج سازی (Gradation):
در این تکنیک، با استفاده از عناصر مشابه در فضا که با ریتمی هماهنگ بزرگ یا کوچک شده و یا تغییر رنگ (روشن به تیره) داده اند، سبب ریتمیک شدن فضا خواهد شد. در این روش، چشم روی محور مدرج سازی در جهت بالا و پایین حرکت می کند.


در این تصویر استفاده از تنالیته های زیبای سبز و حرکت آنها از روشن به تیره، فضایی دل انگیز و رویایی بوجود آمده است.


این گلدان های زیبا که هماهنگ با سایز کوسن های روی نیمکت، تغییر سایز داده و بزرگ و کوچک شده اند، شما را دعوت به نشستن و استراحت می کنند.


در اینجا با مدرج سازی رنگ نه تنها این اتاق خواب ظاهری اشرافی و تجملی پیدا کرده است بلکه آن را به محیطی دلنشین و آرامبخش تبدیل کرده است؛ بخصووص وقتی نور غروب به داحل این اتاق سرک می کشد.


انتقال (Transition):
این تکنیک، باعث ایجاد حرکت و چرخش چشم از یک نقطه به نقطه ی دیگر شده، بدون اینکه در حرکت چشم وقفه ای ایجاد شود.


در این اتاق خطوط منحنی بکاررفته در صندلی راحتی تکمیل کننده ی خطوط منحنی بکاررفته در پنجره است و چرخش چشم در فضا را باعث می شود.



تضاد (Contrast):
وقتی یک شکل یا رنگ، در تضاد و تقابل با شی دیگر یا محیط (بصورت کلی) باشد، به یکی دیگر از تکنیک های ریتم یعنی تضاد می رسیم.


قرمز و سبز در چرخه ی رنگ مقابل هم قرار داشته، و بیشترین تضاد را با هم دارند. استفاده از رنگ قرمز برای در، در این ورودی با رنگ سبز محیط پیرامونی آن و همینطور تابلوی نقاشی سبز روی دیوار روبرو، تضاد خوبی ایجاد کرده اند که باعث حرکت چشم از فضای داخلی به فضای پیرامونی و بالعکس می شود.


تضاد می تواند در سبک هم اتفاق بیافتد. در این اتاق غذاخوری با تمام جزئیاتی که آن را تبدیل به یک غذاخوری سنتی کرده، در مقابله یا نقاشی های مدرن روی دیوار، فضایی ریتمیک و جذاب را ایجاد کرده اند.


چرخشی (Radiation):
در این نوع ریتم، عناصر طراحی در تعادل کامل با هم هستند، و معمولا به دور یک نقطه ی مرکزی چیدمانی شعاعی دارند.


در این شکل، صندلی ها و گلدان گل حول میز دایره ای شکل چیده شده اند. لوستر مرکزی اتاق، با شید دایره ای شکل و تابلوهای روی دیوار، جذابیت های بصری بیشتری به محیط افزوده اند.
نظر شما راجع به این مقاله چیست؟



تحریریه معماری آرل
نویسنده: فیروزه فقهی
منابع:
1 - Houzz.com
2 - Academia.edu
3- hgtv.com

لینک مستقیم : https://www.arel.ir/fa/News-View-2244.html