۰۲۱-۲۲۹۰۱۹۰۵-۶
نقد آغاز گفتوگوست؛ گفتوگو با آنچه که موضوع نقد است. نقد ضرورت پویایی فضاست و لازمهی درجا نزدن. اگر نقد نباشد، هیچگونه پیشرویای در کار نخواهد بود. جمود حکمفرما میشود و خمودگی، رخوت و در جای نشستن. هیچچیز تبدیل به «مسأله» نمیشود، پرسشی شکل نمیگیرد، و انفعال بر همهچیز سایه میاندازد. حساسیتها از بین میرود و امور در بطالت و ابتذالشان به حال خویش رها میشوند.
با تاکید بر و پذیرش این واقعیت که طراحی در ایران امروز عملا کنشی انتقادی است و با تاکید موکد بر این گزاره که تصمیم بر شرکت در مسابقه ای همچون "طراحی پلاسکوی نو" یک کنش اخلاقی و از سر مسئولیت پذیری حرفه ای نیز هست فکر می کنم با توجه به استاندارد بالا و کیفیت قابل قبول غالب اثار منتشر شده، می توان با تاکید بر تصاویر و دیاگرام های منتشر شده از پروژه های شرکت کننده و مبنا قرار دادن همین مستندات به نکاتی اشاره کرد که می توان ان ها را الحاقیه های انتقادی بر طرح های ارائه شده دانست، نکاتی که بسط ایجابی و سلبی ان ها نیازمند بسترهای گفت و گویی مفصل تری ایست.
چیزهای غیرمنتظره و اختراعات شگفتانگیز را باید در کجا یافت؟ پروژههای بزرگ مقیاس یا موضوعات کوچک؟ به نظر من دومی؛ چون در پروژههای بزرگمقیاس، هزینههای بالا عموما احتمال ریسک را کاهش میدهند و از سوی دیگر خطاهای غیرمنتظره کمتر باعث خلق چیز جدیدی میشوند (چون در عظمت پروژه گم میشوند و به درد خاصی نمیخورند). اما وقتی سر و کارمان با طراحی یک اتاق است، اولا هزینهی خطا کردن یا خرق عادت بمراتب کمتر است و ثانیا: هر خطایی بالقوه یک فرصت است برای اکتشاف. شاید هر خطایی به راحتی پتانسیل خود را برای بهرهبرداری نشان دهد. در دنیای بیولوژی هم وضع چنین است : اختلالات ژنتیکی در انسان و جانوران پرسلولی باعث سرطان و مرگ میشوند ولی در ویروس و باکتری باعث جهش و افسارگسیختگی!
تحریریه معماری آرل
موضوع «معماری بومی» و لزوم توجه به آن امروزه کلیشه به نظر میرسد؛ از هر طرف بانگ «بازگشت به معماری بومی» را میشنویم. همین لفظ «بازگشت» تأثیر زیادی در کلیشه شدن این موضوع ایفا کرده است؛ تا جایی که کم کم یادمان رفت فرقی بین معماری «بومی» و معماری «سنتی» وجود دارد! حتی یادمان رفت که اندیشههای «معماری بومی» (و نه خود آن) سابقهای بسیار جدید دارد : از زمانی که معماری مدرن به روغنسوزی افتاد. پس اجازه بدهید برای تنوع هم که شده لفظ «بازگشت به معماری بومی» را دور بیاندازم و شعاری نو بدهم: «پیش به سوی معماری بومی»! بله؛ معماری بومی در جهان امروز به هیچ وجه گذشتهگرا نیست! یعنی چه که «معماری بومی گذشتهگرا نیست»؟!