۰۲۱-۲۲۹۰۱۹۰۵-۶
7) چیدمان عناصر فضایی بازآفرینی تابلوی نقاشی مورد نظر است.
8) فضای پذیرایی مهمان "پر از خالی" است. فعاليت جاري در فضاست که به آن هويت مي دهد.
در معماری ژاپني فضاي داخل يک ساختمان، معنايي را زمزمه ميکند که در طي قرنها شاهد ردپای آن در تابلوهاي نقاشي ژاپني هستيم. اين نقاشيها زمينهاي خالص و ساده دارند که با چند لکه رنگي جلوه مييابند. همان چند تاش رنگين که در نقاطي منحصر به فرد تابلو مينشيند، در ديروز و امروز فضاهاي زندگي نيز ديده ميشوند:
ژاپنی ها همچون سایر شرقی ها خانواده را کانون زندگی می دانند و نقطه عطف فضا در فضاي نشيمن خانه که رنگ گرم و خالص طبيعت را در خود دارد، جایی قلمداد می شود که اعضاي خانواده نزديکترين فاصله را با يکديگر دارند. از این رو طراح، این نقطه برجسته را با لکهاي سياه یا نواري سفيد رنگ روي زمينه مينشاند. درست به همان نرمي و لغزندگي که قلم نقاش روي بوم نقاشي ميچرخد، معمار نيز خطوط فضا را ترسيم ميکند و در عین خلوص و بدون هیچ پیرایه ای عناصر آن را شکل می دهد.در عین حال نقاشي ايراني را با ساختاری یکپارچه ميبينيم که در آن اجزاء بيشمار طرح به هم پيوند ميخورند تا در يک جمله کلي معنا يابند. مبلمان در خانه ايراني لکههاي منحصر به فرد رنگين نيست. بلکه با تار و پود بنا در هم تنيده است. طاقچه و رف هم زمان با سفت کاری بنا در تن ديوار خود را نشان ميدهد.
چنانکه پیش تر گفته شد فرهنگ ژاپنی را می توان در تمامی صور هنر بازیابی و بازشناسی کرد. جوهره اصلي اين نوع طراحي نیز تفکري است که به فعاليتهاي جاري در فضا بيش از زمينه توجه ميکند. در خانه سنتي ژاپني، فضايي که به پذيرايي از مهمان اختصاص دارد خالي از مبلمان است. کف اتاق مضرب صحيحي است از تاتامي که حجم فرو رفتهاي را دورتادور احاطه ميکند و ديگر هيچ عنصري به جز وسايل «مراسم چاي» که در اين حجم کوچک جاسازي شده است، به چشم نميخورد. فضا خالص است. رنگ ديوارها از همان رنگ اْکر چوب و بافت منحصر به فردش گرفته شده است. رنگهاي عاريهای همچون رنگهاي روغني امروز ديده نميشود. مراسم چاي است که به اتاق جهت ميدهد و نقطه عطف فضا را مشخص ميکند.
9) کالج علم و هنر ليبرال- مرکز آموزشي دوهه- دیواره های سبک امروزی ترکیب بندی نمونه های گذشته را تداعی می کند.
الفت ديرين ـ تکنولوژي نوين
موفقيت معماران ژاپني را ميتوان در بهرهگيري از فناوري های مدرن در تطبيق با هويت بومي آنها دانست. عليرغم استفاده از فناوريهاي جديد در حوزه ساخت و ساز، ويژگيهاي زيباييشناختي خلق فضا که برآمده از بافت، رنگ، مصالح، ساماندهي و تناسبات فضايي است، اصالت بومي خود را حفظ کرده و رگههايي از روحيه فضاهاي بومي در فضاهاي جديد نيز ديده ميشود.
در گذشته ديوار اتاقها از چوب و با پوششي از خاک رس و سبوس برنج ساخته ميشد که بسيار سبک و تنها جدا کننده فضاها بود. فضاهاي داخلي معماری معاصر ژاپن نيز متأثر از همان ترکيببندي شکل گرفته است. زمين سيالي است که ديوارهها در آن انعکاس مييابند. شفاف به نظر آمدن ديوارهها از سنگيني آن در ذهن ميکاهد. ديوارهها بياغراق تنها دو بعد طول و ارتفاع را دارند و ضخامتشان قابل توجه نيست. در عين ايجاد محرميت و جدا کردن فضاها از هم، نگاه افراد را همچون جريان آرامي از خود عبور ميدهند. استفاده از مصالح نوين به گونهاي که چنين روحي را در کالبد فضا بدهد، تدبيري زيرکانه است که بين ظرف و مظروف خود آن الفت ديرين را ايجاد ميکند.
10) از راست به چپ: خانم کازوکو آکاماتسو (Kazuko Akamatso ) و آقاي کازوهيرو کوجيما (Kazuhiro Kojima) در زمان حضورشان در تهران
پنجره ـ تابلويي از طبيعت
توجه به طبیعت و بعد ماورایی آن و تلفیق ارگانیک بنا با محیط پیرامون گاه تا آنجا پيش ميرود که طبیعت تنه اصلي را تشکيل داده و عناصر و مبلمان قرار گرفته در آن شاخههايي روييده از اين درخت به شمار ميروند. مجموعه در هم تنیده این دو معماری را شکل ميدهد که فضاي درون و بيرون آن مرزي نميشناسد. در اين صورت عناصر موجود در فضای معماری نه تنها تيغ برنده طبيعت نخواهد بود، بلکه زندگي را در کالبد آن معنا ميکند. طبيعت ظرف و مبلمان، مظروف آن خواهد بود.
11) کالج علم و هنر ليبرال- مرکز آموزشي دوهه- ديوارهها در عين ايجاد محرميت و جدا کردن فضاها از هم نگاه افراد را همچون جريان آرامي از خود عبور ميدهند.
12) لغزش نرم و خنک طبیعت در فضای گرم خانه
اين ارتباط گاه بالعکس روي ميدهد: درختي که سرنوشتش با کالبد بنا گره خورده است، نور و روشني را ميجويد. در اين ره با تن بنا برخورد ميکند، جدل ميکند، ره آشتي برميگزيند و با آن پيوند مييابد.
در معماری سنتی ژاپن ضوابط و قراردادها جهت و سطح بازشوها را تعیین نمی کند. طبيعت راه خود را در طرح معماری می گشاید و ضوابط موجود را به نرمي کنار ميزند. پنجرهها بر اساس جهات جغرافيايي و دستهبنديهاي نور شمال و جنوب گشوده نميشوند. هر پنجره تابلويي از طبيعت است که در سطح زمين ميلغزد و به درون ميآيد. سطوح جانبي ساختمان از هم شکافته ميشوند تا راهي به سوي طبيعت بگشايند و نگاه انسان را در آن گردش دهند. زمين است که قدمگاه نگاه ميشود؛ نه آسمان.
عملکرد، تناسبات، فرهنگ، فناوريهاي ساخت و پيوند با طبيعت گاه آنچنان در هم تنيده ميشوند که تفکيک و بررسي جداگانه هر کدام امري محال است. نکته قابل تأمل اينکه مجموعه در هم تنيده اين پنج عامل چنان در جوهر انديشههاي اين دو طراح رسوخ کرده که اثرات آن را در فضاهاي مختلفي که براي مقاصد مختلف و در نقاط گوناگون دنيا شکل گرفته است، به روشني ميبينيم. کندوکاو در اعماق ذهنيات دروني هر طراح، گنجينهاي ارزشمند را به دست ميدهد که با هويت او و مردمان سرزمينش ـ و در گستره وسيعتر با ويژگيهاي نوع بشر ـ هماهنگ و سازگار است و ميتواند با صورتي ديگر در دنياي امروز تجلي يابد.
منبع:تحریریه معماری آرل